امروز، ایران در یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین مقاطع تاریخ معاصر خود قرار دارد.

در شرایطی که جمهوری اسلامی در ضعیف‌ترین موقعیت خود طی ۴۷ سال گذشته قرار گرفته و مردم بیش از هر زمان دیگری به تغییر و گذار از این حکومت امیدوار شده‌اند، جریان‌هایی از جهات مختلف در تلاش‌اند که اعتماد به نفس ملت ایران را تضعیف کنند و امید به تغییر را در دل‌ها بخشکانند.

از یک سو، حکومت با پروژه‌ای هدفمند تلاش دارد مردم را شرمنده و مقصر جلوه دهد؛ می‌گوید مردم «زیاد آب و برق مصرف می‌کنند»، یا «مصرف‌گرایند» و «فرهنگ درست ندارند». هدف این نیست که صرفاً مسئولیت را از دوش حاکمان بردارند، بلکه مهم‌تر از آن، این است که اعتماد به نفس مردم را تخریب کرده و این پیام را به آن‌ها القا کنند که: «شما لیاقت بهتر از این را ندارید.»

از سوی دیگر، تحلیل‌گران وابسته به حکومت و کسانی که منافع‌شان در بقای جمهوری اسلامی گره خورده، و حتی برخی ناآگانه مردم را از تغییر می‌ترسانند. آن‌ها می‌گویند: «اگر جمهوری اسلامی برود، اوضاع بدتر می‌شود.» یا مدام تکرار می‌کنند که: «چند بار تلاش کردیم نشد»، «حمله خارجی هم کاری نکرد»، «اینا رفتنی نیستند». این حرف‌ها یا عامدانه برای ناامیدسازی مردم گفته می‌شوند، یا اگر ناخواسته باشند، در هر حال نتیجه‌ای یکسان دارند: تداوم وضعیت موجود.
باید در برابر این روند نادرست ایستاد و از ملت ایران دفاع کرد؛ ملتی که سزاوار احترام، ستایش و امید است.

این‌که عده‌ای چنین بی‌محابا درباره مردم ایران حرف می‌زنند و آن‌ها را فاقد آمادگی برای تغییر یا دسترسی به دمکراسی می‌دانند، ظلمی آشکار به یکی از مبارزترین ملت‌های تاریخ معاصر است؛ مردمی که ۴۷ سال است در برابر یکی از خشن‌ترین و سرکوب‌گرترین دیکتاتوری‌های مدرن ایستاده‌اند؛ مردمی که با چنگ و دندان از هویت، فرهنگ و حقوق خود دفاع کرده‌اند.

ملت ایران در این سال‌ها بارها و بارها به خیابان آمده، هزینه داده، عزیزانش را از دست داده اما تسلیم نشده است. قیام‌های بزرگ ۸۸، دی‌ماه ۹۶، آبان ۹۸، خیزش ۱۴۰۱ و بسیاری اعتراضات دیگر، این مردم ثابت کرده‌اند که هم خواهان تغییرند و هم بهای آن را پرداخته‌اند. هر بار، پس از هر سرکوب، دوباره قد علم کرده‌اند.

پروژه تحقیر مردم

وقتی امروز مقامات جمهوری اسلامی با طلبکاری با مردم حرف می‌زنند، وقتی حتی کارشناسان رسانه ملی در چشم مردم نگاه می‌کنند و می‌گویند: «لازم نیست گوشت بخورید»، «میوه زیاد مصرف نکنید»، «مصرف آب و برق زیاد است»، این فقط یک پیام دارد: شما حق ندارید بیشتر بخواهید. همین هم زیادیتان است.

در چنین شرایطی، عادی‌سازی نگاه از بالا به پایین مسئولین، مرز نمی‌شناسد. ابتدا می‌گویند مصرف‌تان زیاد است، بعد شما را برای شادی، برای لباس، برای موزیک، برای مهمانی، برای ساده‌ترین حقوق انسانی بازخواست می‌کنند.

این‌ها فقط ترفندهایی برای پوشاندن ناتوانی، بی‌کفایتی و فساد سیستماتیک حکومت است. چطور می‌شود در کشوری که دومین ذخایر گاز و سومین یا چهارمین ذخایر نفت دنیا را دارد، زمستان‌ها گاز مردم قطع شود؟ چطور ممکن است کشوری با چنین ثروت‌های عظیمی، مردمش در تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای زندگی، نان، گوشت، دارو، آموزش، درمان، شادی، آزادی و امید دچار بحران باشند؟

پاسخ روشن است: مسئولان، ۴۷ سال حکومت کرده‌اند اما پاسخ‌گو نیستند. حالا که مردم می‌پرسند «چرا؟»، با وقاحت می‌گویند: «اگر نمی‌خواهید، بروید! این کشور مال حزب‌اللهی‌هاست!»
اما این کشور مال هیچ جناح یا گروهی نیست. ایران متعلق به ملت ایران است؛ مردمی که هزاران سال سابقه حکومت‌داری دارند، از مادها و هخامنشیان تا امروز. اگر روحانیت توان اداره کشور را ندارد، باید کنار برود، نه آن‌که مردم را مقصر وضعیت فاجعه‌بار امروز بداند.

جمهوری اسلامی مردم را فقیر کرد

ما ملتی نبودیم که فقیر باشیم. ما را فقیر کردند. ما ملتی نبودیم که در منطقه بدنام باشیم. ما را با تروریسم بدنام کردند. جمهوری اسلامی نه‌تنها فرصت‌های اقتصادی، بلکه امید، عزت و کرامت این مردم را نیز زیر پا گذاشت.

آن‌ها ادعا داشتند که حکومت پهلوی آزادی سیاسی نداشت اما چه کردند؟ نه‌تنها فضای سیاسی را باز نکردند، بلکه دستاوردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن دوران را نیز نابود کردند. امروز، مردمی که ۵۰ سال پیش الگوی منطقه بودند، حالا محتاج نان شب هستند.

جمهوری اسلامی بارها فرصت اصلاح را داشت. مردم به خاتمی ۸ سال فرصت دادند. به روحانی هم ۸ سال فرصت دادند. دیگر وعده «اصلاحات» را باور نمی‌کنند. خود حکومت با شلیک گلوله نشان داده که اصلاح‌پذیر نیست.

خون بهترین فرزندان این کشور ریخته شده است. خون نوجوانان ۱۵ و ۱۶ ساله، خون امیدهای ما، خون نوگلان این سرزمین. این ملت نمی‌تواند و نباید از این خون‌ها بگذرد؛ نه برای خود، و نه برای آینده فرزندانش.

خواست مردم ایران: حکومتی عادی، منتخب، و توسعه‌گرا

برخلاف آن‌چه برخی می‌گویند، مردم ایران می‌دانند چه می‌خواهند. آن‌ها نه فقط جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند، بلکه به‌خوبی می‌دانند چه چیزی می‌خواهند:
• یک حکومت منتخب مردم
• حکومتی توسعه‌گرا، دلسوز و کارآمد
• جدایی دین از سیاست
• آزادی بیان، تجمع و رسانه
• احترام به حقوق بشر
• بازسازی اقتصاد و بازگشت به مسیر پیشرفت

مردم ایران، یک زندگی عادی می‌خواهند؛ مثل هر ملت دیگری در این جهان. نه کمتر، نه بیشتر.

فرصت تاریخی برای تغییر

امروز، با تضعیف منطقه‌ای جمهوری اسلامی، نابودی گروه‌های نیابتی‌اش، فشار بین‌المللی و نارضایتی گسترده در داخل، فرصتی کم‌نظیر برای گذار از این حکومت به‌وجود آمده است.
کسانی که در این شرایط تلاش می‌کنند مردم را مایوس و ناامید کنند، یا ناآگاهند، یا در حال خیانت به این ملت‌اند. مردم ایران شایسته استفاده از این فرصت تاریخی‌اند. شجاعتی که در این سال‌ها نشان داده‌اند، آن‌ها را مستحق عبور از این وضعیت و ساختن آینده‌ای بهتر کرده است.

مردم ایران، شایسته احترام، نه تحقیر

این ملت، نجیب، فهیم و شجاع است. نه فقط شایسته تغییر است، بلکه شایسته تکریم است. کسانی که این مردم را متهم به بی‌عملی می‌کنند، حقیقت را نمی‌بینند. این ملت، بارها قیام کرده، هزینه داده و هنوز ایستاده است.

مردم ایران سزاوار آزادی‌اند. سزاوار کرامت‌اند. سزاوار رفاه‌اند.
و مهم‌تر از همه: سزاوار آینده‌اند.

خبرهای بیشتر

شنیداری