شواهد و قرائن موجود نشان می‌دهد که ایران در ماه‌های آینده به‌احتمال زیاد با یک ابر بحران مواجه خواهد شد. همین حالا نیز وضعیت آب و برق در بسیاری از شهرهای کشور بحرانی شده و قطع مکرر برق، به اختلال گسترده در اینترنت و زندگی روزمره مردم انجامیده است.

در سطح بین‌المللی نیز چشم‌انداز روشنی از توافق بین جمهوری اسلامی و آمریکا یا اروپا دیده نمی‌شود. اروپا تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل کرده است. اگر این تحریم‌ها در ماه‌های آینده بازگردند، شرایط اقتصادی ایران به‌مراتب دشوارتر از وضعیت فعلی خواهد شد و بدون توافق احتمال درگیری نظامی نیز افزایش می‌یابد.

بررسی همه این عوامل در کنار هم نشان می‌دهد که ادامه سیاست‌های نادرست در عرصه داخلی و خارجی، وقوع یک ابر بحران در آینده نزدیک را به امری محتمل تبدیل کرده است.

در نهایت، حاکمیت اطمینان نخواهد داشت که مجموعه این بحران‌ها منجر به اعتراضات گسترده مردمی نشود.

نشانه‌های اولیه بحران: قطع آب، برق و نارضایتی عمومی

قطع گسترده آب و برق در روزهای اخیر و نارضایتی عمومی ناشی از آن، نشانه‌هایی از آغاز این بحران بزرگ است. ناتوانی دولت در تامین آب و برق، یک بحران مداوم در کشور بوده که در حال وخیم‌تر شدن است. این مشکل دیگر فقط به فصل تابستان محدود نمی‌شود؛ در دو سال اخیر، قطعی برق در تمام فصل‌ها به یک پدیده دائمی تبدیل شده است. این وضعیت نه‌تنها زندگی روزمره مردم را مختل کرده، بلکه کسب‌وکارها را نیز فلج ساخته است.

به‌عنوان نمونه، قطع برق باعث از کار افتادن آسانسورها، کولرها، تجهیزات پزشکی و حتی قطع اینترنت شده است. در چنین شرایطی، رفتار انکاری حکومت و استفاده از اصطلاحاتی مانند «مدیریت خاموشی» یا «کاهش فشار آب» به‌جای پذیرش واقعیت، توهین به شعور مردم محسوب می‌شود و باعث خشم بیشتر جامعه می‌گردد.

فرافکنی مسئولیت و سیاست شرمنده‌سازی مردم

دولت و نهادهای حکومتی به‌جای پذیرش مسئولیت، مصرف بالای مردم را علت اصلی مشکلات معرفی می‌کنند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای جهان، دولت‌ها خود را موظف به تامین زیرساخت‌های آب، برق و گاز می‌دانند و مردم را بابت مصرف، شرمنده نمی‌سازند. اما در ایران، سیاست شرمنده‌سازی مردم و واگذاری وظایف دولت به شهروندان ادامه دارد.

توصیه‌هایی مانند خرید پمپ، مخزن آب یا نصب پنل خورشیدی، نه‌تنها وظیفه مردم نیست، بلکه هزینه‌های آن نیز فراتر از توان اقتصادی بسیاری از خانواده‌هاست. مردم هزینه آب و برق را پرداخت می‌کنند، پس چرا باید برای دسترسی به ابتدایی‌ترین خدمات، مخارج اضافه‌تری متحمل شوند؟

بحران‌های زنجیره‌ای اقتصادی

مشکلات ایران فقط به آب و برق محدود نیست. اکنون کشور با مجموعه‌ای از بحران‌های اقتصادی مواجه است. از ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، کسری بودجه دولت، رشد نقدینگی، سقوط مداوم شاخص بورس گرفته تا افزایش شدید قیمت مواد غذایی.

برای نمونه، در دو سال اخیر، دولت در پرداخت پول گندم به کشاورزان تعلل داشته است. نماینده خدابنده اعلام کرده که کشاورزان زنجان امسال دو هزار میلیارد تومان گندم به سیلوها تحویل داده‌اند ولی حتی یک ریال از بهای آن را دریافت نکرده‌اند. چنین وضعیتی نه‌تنها انگیزه تولید را از بین می‌برد بلکه معیشت هزاران خانواده را تهدید می‌کند.

در همین چند هفته پس از جنگ اخیر، قیمت نان، لبنیات و گوشت نیز افزایش یافته است.

چشم‌انداز تیره سیاسی و دیپلماتیک

در سطح بین‌المللی، چشم‌اندازی برای توافق بین جمهوری اسلامی و غرب دیده نمی‌شود. در صورت عدم توافق، بازگشت تحریم‌های سازمان ملل بسیار محتمل است؛ تحریم‌هایی که همه ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل ملزم به اجرای آن خواهند بود.

علت اصلی بن‌بست مذاکرات، پافشاری جمهوری اسلامی بر غنی‌سازی اورانیوم و توسعه برنامه موشکی است. آمریکا و اروپا خواهان توقف کامل غنی‌سازی و محدود کردن برد موشک‌ها به زیر ۵۰۰ کیلومتر هستند، اما نظام این شروط را نوعی خلع سلاح خود می‌داند.

خامنه‌ای پس از جنگ اخیر با اسراییل، در موقعیتی قرار دارد که عقب‌نشینی از این برنامه‌ها برایش به‌منزله شکست سیاسی حیثیتی خواهد بود.

احتمال درگیری نظامی

برخلاف تصورات رایج، عدم توافق لزوماً به معنای حفظ وضع موجود نیست. با بازگشت تحریم‌ها، و بدون توافق احتمال حمله مجدد اسرائیل یا حتی آمریکا نیز افزایش خواهد یافت.

کشورهای غربی جمهوری اسلامی را یک تهدید مداوم می‌دانند و می‌خواهند در شرایط ضعف کنونی، آن را مهار کنند.

اسرائیل نیز جمهوری اسلامی را تهدیدی وجودی تلقی می‌کند که در صورت عدم مهار، دوباره برنامه‌های هسته‌ای و نیابتی‌اش را بازسازی خواهد کرد.

نشانه‌ای از تغییر در رویکرد خامنه‌ای وجود ندارد

در تنها سخنرانی خامنه‌ای پس از جنگ، نشانه‌ای از عقب‌نشینی یا تغییر رویکرد مشاهده نشد. حتی در سطوح پایین‌تر نظام نیز هیچ مقام ارشدی از سازش و تعامل با غرب دفاع نمی‌کند.

حمایت خامنه‌ای از بازگشت چهره‌هایی مانند کاظم صدیقی به نماز جمعه، ادامه فیلترینگ اینترنت، صدور احکام سنگین برای زندانیان سیاسی و بی‌توجهی به مطالبات عمومی، نشان می‌دهد که او نه‌تنها قصد حرکت به‌سوی مردم را ندارد، بلکه روند سرکوب را تشدید کرده است.

برخی اصلاح‌طلبان تلاش دارند این وضعیت را به «تندروی برخی نهادها» نسبت دهند، اما واقعیت آن است که این اقدامات با رضایت یا دستور مستقیم شخص رهبر صورت می‌گیرد. اگر خامنه‌ای از عملکرد صداوسیما یا قوه قضائیه ناراضی بود، بدون تردید می‌توانست مانع این اقدامات شود یا مدیران آن‌ها را تغییر دهد.

در مجموع، با توجه به سیاست‌های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، به‌نظر می‌رسد ایران در ماه‌های آینده با یک ابر بحران چند‌وجهی مواجه خواهد شد.

ضلع اول این بحران، مشکلات فزاینده اقتصادی است؛ ضلع دوم، بازگشت تحریم‌های سازمان ملل؛ و ضلع سوم، افزایش خطر جنگ.

در حالی که حاکمیت به اشتباه تصور می‌کند در جنگ اخیر پیروز شده، نشانه‌های بسیاری وجود دارد که ممکن است مسیر پیش رو به قیام مردمی و فروپاشی ساختار حکومت منجر شود.

جمهوری اسلامی نه در داخل حاضر به تعامل با مردم است، نه در سیاست خارجی انعطافی نشان می‌دهد؛ و این دقیقاً همان ریشه ابر بحرانی است که پیش رو است.

خبرهای بیشتر

شنیداری