عملکرد علی خامنه‌ای به باور بسیاری، نه تنها در راستای منافع ملی ایران نبوده، بلکه مستقیم یا غیرمستقیم به تضعیف مردم، هویت و امنیت کشور انجامیده است.

سه‌گانه ضد ایرانی خامنه‌ای شامل: به راه انداختن جنگ برای منافع نظام نه مردم، بی‌توجهی به حفظ جان مردم در جنگ، و سوءاستفاده از نام و مفهوم ایران و وطن است.

۱. جنگی نه برای ایران، بلکه برای نظام

آغاز جنگ اخیر جمهوری اسلامی با اسرائیل و آمریکا، هیچ ارتباطی با منافع ملی ایران نداشت. برخلاف ادعای مقامات، نه مردم ایران و نه جغرافیای کشور هیچ تضاد منافع تاریخی یا نظامی با اسرائیل و آمریکا نداشتند.

دشمنی با اسرائیل از ابتدای پیدایش جمهوری اسلامی به یکی از ارکان ایدئولوژی نظام تبدیل شد؛ پیش از آن، ایران هیچ سابقه‌ خصومتی با اسرائیل نداشت.
این جنگ و درگیری‌ها‌به وضوح ناشی از اهداف ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است، نه خواست مردم ایران.

در این سال‌ها، هیچ‌گاه از مردم ایران در مورد جنگ با اسرائیل یا آمریکا نظرخواهی نشده‌ است. در واقع، رهبری جمهوری اسلامی همواره تصمیم‌گیر نهایی بوده و کشور را در مسیر درگیری با قدرت‌های جهانی بدون مشورت با ملت قرار داده است.

۲. بی‌توجهی به حفظ جان مردم در شرایط جنگی

دومین بُعد از این سه‌گانه، بی‌توجهی کامل به حفظ جان مردم ایران در جریان درگیری‌های نظامی است.

با وجود اینکه فرماندهان سپاه، از جمله علی فضلی، اذعان کرده‌اند که جمهوری اسلامی از ۲۰ سال پیش آماده جنگ با آمریکا و اسرائیل بوده است، در این مدت حتی ابتدایی‌ترین امکانات حفاظتی برای مردم فراهم نشده است.

در کشوری که حکومتش خود را درگیر جنگی بزرگ می‌بیند، نبود پناهگاه، نبود آژیر خطر، نبود اپلیکیشن هشدار حمله و حتی قطع اینترنت در زمان جنگ، نشانه‌ای آشکار از بی‌توجهی حکومت به امنیت جانی مردم است.

در حالی که اسرائیل برای حفظ جان مردم خود زیرساخت‌های گسترده‌ای چون پناهگاه، سامانه‌های هشدار و آموزش‌های عمومی تدارک دیده، مردم ایران بدون هیچ‌گونه آمادگی رها شده‌اند.

از این بدتر، به نظر می‌رسد کشته شدن مردم، برای دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی، نه یک فاجعه بلکه یک فرصت است. تصاویر قربانیان، ابزار تبلیغاتی ضد اسرائیل و ضد آمریکا شده‌اند. دستگاه حکومتی نه تنها از جان مردم محافظت نکرد، بلکه به نوعی از تلفات غیرنظامیان برای ساختن روایت‌های تبلیغاتی سود برده است.

۳. سوءاستفاده از نام ایران و مفهوم وطن

سومین بخش از این سه‌گانه، به استفاده ابزاری از نام «ایران» و «وطن» از سوی مقامات جمهوری اسلامی بازمی‌گردد.

رهبری نظام اکنون شعار وطن‌پرستی سر می‌دهد و حتی از مداحان حکومتی می‌خواهد که شعر «ای ایران» بخوانند، اما سابقه ۴۶ ساله نظام جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که همواره با نمادهای ایران باستان، هویت ملی و میراث تاریخی مخالفت کرده‌اند.

برای نمونه، در سالگرد تولد کوروش بزرگ – بنیان‌گذار ایران – بارها نیروهای امنیتی از تجمع مردم در پاسارگاد جلوگیری کرده‌اند. تخت جمشید، نوروز، پرچم شیر و خورشید و بسیاری دیگر از نمادهای ملی ایران همواره مورد بی‌توجهی یا حتی دشمنی نظام بوده‌اند.

مردم ایران به خوبی آگاهند که تغییر ناگهانی در لحن مقامات حکومتی، ریشه در منافع تبلیغاتی دارد، نه بازگشت صادقانه به ارزش‌های ملی. همان‌طور که دستگاه حاکمیتی از خون مردم در جنگ بهره‌برداری تبلیغاتی می‌کند، اکنون نیز از نام ایران برای جلب مشروعیت سوءاستفاده می‌کند.

سه‌گانه‌ای که در این تحلیل به آن اشاره شد یعنی آغاز جنگی بدون پشتوانه‌ مردمی، بی‌توجهی به جان مردم در جنگ و بهره‌برداری ابزاری از نام ایران، نمایانگر نوعی از سیاست‌ورزی است که جمهوری اسلامی را از مفهوم «حکومت ملی» دور و به «حاکمیتی ایدئولوژیک» بدل کرده است.

مردمی که در خیابان‌ها معترض بودند، پیش از این از گلوله‌ حکومت کشته شدند و امروز، بدون پناهگاه در جنگ، باز هم قربانی می‌شوند.

تلاش جمهوری اسلامی برای پنهان شدن پشت نام «ایران» و «وطن»، در حالی که سابقه‌اش سرشار از تخریب همین مفاهیم بوده، نه‌تنها باورپذیر نیست بلکه نوعی توهین به شعور تاریخی و ملی مردم ایران به شمار می‌رود.

خبرهای بیشتر

شنیداری