پیکر بی‌جان امید سرلک، ساعاتی پس از آنکه او ویدیو آتش‌زدن تصویر علی خامنه‌ای را منتشر کرد و در استوری خود نوشت: «تا کی حقارت؟ تا کی فقر؟ الان وقتشه دلو به دریا بزنی، جوون»، در خودرویی پیدا شد.

مقام‌های محلی علت مرگ را «خودکشی» اعلام کردند، اما پدر او در همان محل گفت: «پهلوانم را این‌جا کشتند.»

فرمانده انتظامی علت مرگ را «خودکشی با سلاح کمری» عنوان کرد؛ بااین‌حال، گزارش‌ها و ویدیوهای منتشرشده از سوی شهروندان و فعالان حقوق بشر، حاکی از وجود نشانه‌هایی از بازداشت، آسیب جسمی و فشار برای پذیرش روایت رسمی از سوی خانواده بود.

در مراسم تشییع، جمعیت گسترده‌ای حضور یافت و شعارهایی چون «مرگ بر دیکتاتور» سر داد. بسیاری از حاضران اشعار حماسی بختیاری خواندند؛ نشانه‌ای آشکار از تبدیل شدنِ قتلِ جوانی معترض به نمادی جمعی از مقاومت. فعالان حقوق بشر، خانواده‌های دادخواه و کاربران شبکه‌های اجتماعی، این مرگ را «قتل حکومتی» توصیف کردند و آن را در امتداد پرونده‌هایی چون ستار بهشتی، یلدا آقا فضلی، جواد روحی و ده‌ها قربانی دیگر قرار دادند؛ پرونده‌هایی که در آن‌ها روایت رسمی و روایت خانواده و جامعه در تضاد آشکار بوده است.

در جمهوری اسلامی، اعلام «خودکشی» برای مرگ‌های مشکوک به حکومتی، به روایتی تکراری تبدیل شده است؛ روایتی که مسئولیت سیاسی و حقوقی حکومت را از میان می‌برد و مرگ را به مسئله‌ای فردی و روان‌شناختی تقلیل می‌دهد.

اما در واقع، بسیاری از این مرگ‌ها حاصل فرایندی از بازداشت، شکنجه، تهدید و حذف تدریجی منتقدان بوده است؛ فرایندی که با تحمیل روایت رسمی به خانواده‌ها و سانسور رسانه‌ای کامل می‌شود.

حتی مرگی که در زندان رخ نمی‌دهد، نیز می‌تواند پیامدِ فشارهای امنیتی، تهدیدِ مستمر یا عوارضِ شکنجه و سرکوب باشد. در نتیجه، مرگِ «فردی» در ساختارِ سرکوب‌گر، به‌ندرت معنای فردی دارد.

هر بار که حکومت مرگی را «خودکشی» می‌نامد، جامعه با بی‌اعتمادیِ عمیق‌تری روبه‌رو می‌شود. تشییع پیکرِ امید سرلک، مانند بسیاری از نمونه‌های پیشین، به صحنه‌ای از اعتراض سیاسی تبدیل شد. مردم با خواندنِ اشعار ملی و سردادنِ شعارهای ضد دیکتاتوری، سوگواری را به مقاومت بدل کردند و مرگ را در حافظه جمعی، به نشانه‌ای از استمرارِ مبارزه علیه ظلم سپردند.

این حافظه جمعی، هر بار که پرونده‌ای تازه گشوده می‌شود، گسترده‌تر می‌گردد. هر قتلِ حکومتی، نه‌تنها صدایی را خاموش نمی‌کند، بلکه به نیرویی تازه برای پیوندهای اجتماعی و خیزش‌های بعدی بدل می‌شود.

تا زمانی که نهادهای بی‌طرف برای بررسیِ مرگ‌های مشکوک به حکومتی بودن، شکل نگیرند و خانواده‌ها به اطلاعات و مدارکِ پزشکی و قضایی دسترسی نداشته باشند، هیچ تلاشی برای جلوگیری از تکرارِ این فجایع کافی نخواهد بود.

امید سرلک، امروز تنها نامِ یک قربانی نیست؛ یکی دیگر از نماد های نسلی است که با خشم و ناامیدی در برابرِ نظام ایستاده است. تا زمانی که قاتلِ حقیقی پاسخگو نشود، هیچ مرگی را نمی‌توان «طبیعی» خواند و هیچ حکومتی را نمی‌توان مصون از پرسش دانست.

این موضوع در «برنامه با کامبیز حسینی»

این موضوع، محور «برنامه با کامبیز حسینی» بود. شاهد علوی مهمان اصلی برنامه بود و مخاطبان از داخل ایران، با وجود مشکل اینترنت، روی خط برنامه آمدند و نظرشان را بیان کردند.


«برنامه با کامبیز حسینی» دوشنبه تا پنج‌شنبه ساعت ۱۱ شب از شبکه ایران‌اینترنشنال به‌صورت زنده پخش می‌شود.

خبرهای بیشتر

شنیداری