دختر علی شمخانی تاکنون یک بار عروسی کرده، اما حاشیه‌های این یک شب مراسم، حداقل در دو مورد افکار عمومی را به‌شدت تحت تاثیر قرار داده؛ یک بار در خصوص محل برگزاری عروسی و بریز و بپاش اقتصادی و بار دوم بابت حجاب و سروشکل زنان حاضر در ویدیویی که از مراسم منتشر شده است.

طبعا این عروسی اگر مسقیما به علی شمخانی مرتبط نبود، این همه حواشی به دنبال نداشت.

شمخانی از ابتدای انقلاب تا امروز از وفادارترین نیروها به نظام بوده و اشتباه نمی‌کنیم اگر او را بدون یک کلمه کم یا زیاد، استراتژیست نظام بنامیم.

عضو حقیقی مجمع تشخیص، مشاور سیاسی خامنه‌ای، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی و فرماندهی نیروهای دریایی و زمینی سپاه و از همه این‌ها مهم‌تر نماینده علی خامنه‌ای در شورای دفاع، شورایی که قرار است در دور بعدی جنگ تصمیم‌گیر باشد و اگر برای خامنه‌ای اتفاقی افتاد، سکان نظام را در دست گیرد.

این‌ها تنها بخشی از عناوین شمخانی‌ هستند؛ عناوینی که در همان سال‌های اول از کف شمخانی رفته بودند اگر او خودش را عمیقا معتقد و معترف به ارزش‌های اسلامی و انقلابی نشان نمی‌داد یا بلد نبود از هر پیچ پرحادثه چگونه به سلامت بگذرد.

شمخانی بارها از صرفه‌جویی و قناعت گفته، بارها هر آنچه دارند را ریشه‌دار در خون شهیدان دانسته است.

او در گفت‌وگو با محمد درودیان در کتاب «نقبی بر درس‌ها و دستاوردهای جنگ» می‌گوید: «در این گرانی یک ریال پول میوه و شیرینی و گل نمی‌دهم، یعنی نمی‌گذارم بدهند. همیشه هم میوه را از خانه‌ام می‌آورم.»

به‌خاطر گفتن همین سخنان است که حالا تماشای دخترش در لباس میلیونی (میلیاردی امروز) مقابل کیک پنج طبقه میلیونی (میلیاردی امروز) مخاطب را به قضاوت و شماتت وا می‌دارد.

هزینه میلیاردی «هتل اسپیناس» که از طعنه روزگار در ادامه نامش کلمه‌ «پالاس» به معنای کاخ را هم دارد، تمامی اعتقادات شمخانی، مخالف درجه یک کاخ‌نشینی، را زیر سوال می‌برد.

او برای کاخ‌ستیزی، ایران را به جایی رساند که تنها طی دو سال برای برشمردن هزینه‌های عروسی دخترش، باید گوشزد کرد که میلیون آن زمان میلیارد امروزمان است.

شمخانی بازمانده عملیات «عروسی خون» و معروف‌ترین جان به دربرده‌ جنگ ۱۲ روزه، بار عظیمی از نظام را بر دوش می‌کشد: برای تبلیغ ساده‌زیستی و عفاف و اشاعه فرهنگ اسلامی-انقلابی سخنرانی می‌کند و انگ ریاکار بودن را به جان می‌خرد؛ «ولو بلغ ما بلغ»گویان برای نظام جوان می‌کشد تا خطرات را مهار کند؛ پسرانش برای خامنه‌ای و پوتین نفت‌کشی می‌کنند و تحریم دور می‌زنند و تحریم می‌شوند.

شمخانی خود را فدایی ملت ایران می‌داند، اما از حسن و حسین و ستایش گرفته تا موعود و محمدهادی، شمخانی‌ها بر وضعیت موجود همین ملت ایران سوارند.

گذشته از آنکه انگیزه انتشار این ویدیو چه بوده و آیا در روزهایی که خامنه‌ای در آن‌ها بیش از همیشه به اتحاد نیاز دارد، این ویدیو گویای رقابت‌های داخلی است یا نه، انتشارش نشان می‌دهد که ارزش‌های انقلابی و اسلامی صرفا کلماتی‌ هستند که در هوا منتشر می‌شوند و هیچ اعتقاد و حقیقتی پس خود ندارند و این برای انقلابی که بر باور و ایدئولوژی سوار و ساخته شده، به معنای ضعف و نابودی است.

این ویدیو که در آن شمخانی همچون پدری آمریکایی دخترش را نزد داماد می‌آورد و مقابلشان دختر گل‌ریزان (فلاور‌گرل) راه می‌رود و گل می‌پاشد و آهنگ عربی که فضای کاخ اسپیناس را پر کرده و زنان فامیل که بی‌ترس و با «خیال راحت» بی‌حجاب مقابل سردار ظاهر شده‌اند، همگی نشان از پایان یک انقلاب دارند؛ پایان اعتقاداتی که دیگر نه گوینده‌اش به آن‌ها پایبند است و نه شنونده‌اش خریدار آن.

شمخانی‌ها در سخن انقلابی‌اند و قانع و صرفه‌جو، ولی در عمل وقتی پایش بیفتد، دوست دارند مثل ما، ملت ایران، عروسی کنند و عروسی بگیرند.

با این تفاوت که ما را فریفته‌اند، دغل و ریا کرده‌اند، عروسمان (حنانه کیا) را به ضرب گلوله کشته‌اند و پول عروسی مجلل خود را از جیب ما برداشته‌اند.

خبرهای بیشتر

شنیداری