ترامپ دوشنبه ۲۱ مهر در پارلمان اسرائیل به جمهوری اسلامی پیشنهاد داد رفتار خود را تغییر دهد و در روند صلح در خاورمیانه شرکت کند. او گفت که این حرف را نه از موضع ضعف بلکه از موضع قدرت می‌زند؛ قدرتی که در بمبارانِ فردو نشان داده‌ شد.پاسخ خامنه‌ای به این پیشنهاد چه می‌تواند باشد.

ترامپ در واقع مطالبات روشن آمریکا از جمهوری اسلامی را بیان کرد .توقف غنی‌سازی اورانیوم، پایان دادن به برنامه موشکی بالستیک و قطع حمایت از شبکه گروه‌های نیابتی که منطقه را بی‌ثبات می‌کنند.

از نظر آمریکا این سه خواسته روشن‌اند و باید پذیرفته شوند. چون جمهوری اسلامی حاضر به توافق روی این سه موضوع نشد، «جنگ ۱۲ روزه» رخ داد؛ اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای و موشکی جمهوری اسلامی حمله کرد و فرماندهان سپاه و دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای هدف قرار گرفتند؛ آمریکا نیز تاسیساتی مانند فردو را مورد حمله قرار داد.

پس از جنگ ۱۲ روزه، آمریکا و اروپا تلاش کردند با جمهوری اسلامی وارد توافق شوند. اروپا ۴۵ روز مهلت داد، اما جمهوری اسلامی توافق نکرد و نتیجه بازگشت تحریم‌های سازمان ملل بود.

حرف کلی ترامپ این است که ما جمهوری اسلامی را رها نخواهیم کرد. ترامپ عملاً می‌گوید این‌طور نیست که جمهوری اسلامی بتواند گوشه‌ای بنشیند و منتظر تغییر اوضاع بماند. آمریکا اعتماد ندارد که جمهوری اسلامی از تلاش‌های مخفیانه هسته‌ای، ساخت موشک‌های قاره‌پیما یا بازسازی شبکه‌های نیابتی دست بردارد.

راهبردی که ترامپ انتخاب کرده این است که ریسکِ سپردن همه‌چیز به احتمال را نپذیرد؛ باید کاری کرد که جمهوری اسلامی تسلیم شود حتی از عبارت «تسلیم بی‌قید و شرط» استفاده کرده است.

برای ترامپ اهمیتی ندارد که خامنه‌ای یا جمهوری اسلامی از این تعبیر خوششان بیاید یا نه؛ او نشان داده که راهبردش اعمال قدرت برای رسیدن به هدف است.

به‌نظر می‌رسد آمریکا دنبال تسلیم کردن جمهوری اسلامی است و اجازه نمی‌دهد جمهوری اسلامی بدون توافق به وضع قبلی بازگردد.

ممکن است روش آمریکا و اروپا در برابر خامنه‌ای با روش اسرائیل متفاوت باشد؛ اولویت‌ها و شیوه برخورد فرق کند، اما در مسئله مقابله با خطر هسته‌ای، موشکی و نیابتی هم‌نظرند.

اسرائیل به‌نظر می‌رسد ترجیحش سرنگونی جمهوری اسلامی و همراه‌کردن آمریکا و ناتو برای حمله سنگین به برنامه موشکی جمهوری اسلامی است، اما به‌نظر می‌رسد آمریکا و اروپا به‌دنبال حمله فوری نیستند و ترجیح می‌دهند تحریم‌ها تاثیر خود را بگذارد و جمهوری اسلامی را ضعیف‌تر کند؛ هم‌زمان فشار سیاسی را افزایش دهند و اهرمِ تهدید به زور را بالای سر جمهوری اسلامی نگه دارند تا اگر توافق نکرد، امکان استفاده از زور وجود داشته باشد.

در چنین شرایطی همه منتظرند ببینند پاسخ خامنه‌ای چیست. به نظر می‌رسد خامنه‌ای در مسائل هسته‌ای، موشکی و نیابتی کوتاه نخواهد آمد و این به‌معنای عدم تحقق توافقی است که بتواند مسائل موجود را حل کند.

نگاه خامنه‌ای، نگاهِ توافق نیست، بلکه تقابل است. با دنبال‌کردن سخنرانی‌های سال‌های اخیر او به این نتیجه می‌رسیم که او تغییرپذیر نیست؛ اساسِ ذهنیت او آمریکاستیزی و اسرائیل‌ستیزی است. او معتقد است غنی‌سازی، برنامه موشکی و شبکه‌های نیابتی ابزار قدرت‌اند و درباره این عناصر قدرت معامله نمی‌کند.

هرچند بخش مهمی از نیابتی‌های جمهوری اسلامی در دو سال اخیر منهدم شده و حماس و حزب‌الله ضربه خورده‌اند و حتی اسد سقوط کرده، اما هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که خامنه‌ای از این مواضع کوتاه بیاید.

اگر قرار بود کوتاه بیاید، پیش از جنگ و پیش از نابودی تاسیسات هسته‌ای و پیش از بازگشت تحریم‌های سازمان ملل کوتاه می‌آمد. اکنون که تاسیسات هسته‌ای نابود شده و پرونده ایران به شورای امنیت رفته است ، خامنه‌ای حتی اگر بخواهد کوتاه بیاید که به نظر نمی‌رسد بخواهد، با همان مقدار طرفدار باقی مانده‌اش دچار مشکل می‌شود.

اگر نظام می‌خواست در برابر آمریکا کوتاه بیاید، پس چرا کاری کرد که جنگ بشود و تاسیسات هسته‌ای نابود شود؟ اگر می‌خواست کوتاه بیاید، چرا اجازه داد پرونده به شورای امنیت برود؟ همه این‌ها نشان می‌دهد خامنه‌ای کوتاه نخواهد آمد و توافقی با آمریکا در کار نیست.

علاوه بر این، اگر خامنه‌ای بخواهد کوتاه بیاید باید نشانه‌هایی از این نرمش را در رفتار و گفتار او دید. هم‌اکنون همه‌کاره جمهوری اسلامی خامنه‌ای و فرماندهان سپاه هستند؛ افرادی مانند شمخانی، قالیباف و لاریجانی (که یا همچنان در سپاه هستند یا در گذشته مسئولیت‌های ارشد نظامی داشته‌اند) که نظرشان با خامنه‌ای هم‌سوست گاهی حتی تندتر و خواهان برخوردهای رادیکال‌تر، از جمله ساخت بمب اتمی هستند.

با این اوصاف، خامنه‌ای و فرماندهان ارشد سپاه همچنان تقابل با آمریکا و اسرائیل را دنبال خواهند کرد و نشانه‌ای از تغییر راهبرد اساسی نظام در برابر آمریکا، اسرائیل یا اروپا دیده نمی‌شود.

چهره‌هایی مانند پزشکیان و عراقچی در سیاست خارجی نقشی تعیین‌کننده ندارند؛ پزشکیان به‌طور کلی تسلیم نظر خامنه‌ای است و عراقچی نیز کارگزاری مطیع رهبر و سپاه است. به همین دلیل، انتظار تغییر در راهبردهای خارجی نظام بعید است.

خامنه‌ای و سپاه همان مسیر قبلی را خواهند رفت که انتهای آن احتمالاً جنگی دیگر است؛ البته زمان وقوع آن می‌تواند جلو یا عقب بیفتد. شاید جمهوری اسلامی فعلاً به‌واسطه طوفانِ فشارِ ترامپ و نتانیاهو ترجیح دهد مدتی تحریک‌آمیز رفتار نکند؛ هرچند این تنها یک احتمال است و ممکن است با پیش‌روی به سمت تولید موشک‌های قاره‌پیما دوباره بهانه‌ای به دست آمریکا و اسرائیل داده شود که به آن حمله کنند.

پاسخ خامنه‌ای به ترامپ روشن است: جمهوری اسلامی نه از غنی‌سازی دست می‌کشد، نه از برنامه موشکی بالستیک، نه از تلاش برای بازسازی نیابتی‌ها، نه از آمریکاستیزی و نه از اسرائیل‌ستیزی؛ و مهم‌تر از همه، نه در داخل به‌سمت پذیرش مطالبات واقعی مردم ایران حرکت می‌کند.

این جمهوری اسلامی تا وقتی هست ذاتش تغییر اساسی نخواهد کرد. مهم نیست چه کسی رییس‌جمهوری یا وزیر امور خارجه باشد . تغییرات سطحی ممکن است رخ دهد، اما سیاست‌های اصلی در اختیار خامنه‌ای است و قرار نیست تغییر کند.

خبرهای بیشتر

شنیداری