نشست صلح شرم‌الشیخ، به نماد تازه‌ای از تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه بدل شد. در این نشست رهبران ۲۰ رهبر کشور آمده بودند تا درباره پایان جنگ غزه و مسیر صلح سخن بگویند؛ همه، جز دو طرف غایب بزرگ: بنیامین نتانیاهو و نماینده جمهوری اسلامی.

ادعایی در تضاد آشکار با واقعیت

نتانیاهو به‌دلیل هم‌زمانی نشست با اعیاد یهودی از حضور امتناع کرد؛ اما جمهوری اسلامی به نشانه اعتراض و به اختیار خود نرفت. عباس عراقچی با لحنی محتاط در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «در حالی‌که از تعامل دیپلماتیک حمایت می‌کنیم، نمی‌توانیم با کسانی که به مردم ایران حمله کرده‌اند و ما را تحریم می‌کنند، تعامل کنیم.»

او سپس افزود: «ایران نیرویی حیاتی برای صلح است.»

ادعایی در تضاد آشکار با واقعیت؛ حکومتی که در هیچ فرآیند صلحی حضور ندارد، نمی‌تواند خود را «نیروی صلح» بنامد.

آیا پزشکیان باید به شرم‌الشیخ می‌رفت؟ آیا این حضور می‌توانست فرصتی برای بازسازی جایگاه جمهوری اسلامی باشد یا تهدیدی برای ایدئولوژی حاکم؟ چرا خامنه‌ای از مذاکره و گفت‌وگوی مستقیم وحشت دارد؟

طوفانی که جمهوری اسلامی را در خود برد

هفتم اکتبر ۲۰۲۳، روزی که حماس با شعار «طوفان الاقصی» به اسرائیل حمله کرد، قرار بود اسرائیل را زمین بزند، اما در عمل، پایه‌های «جبهه مقاومت» را لرزاند.

در هفته‌های بعد، هزاران غیرنظامی در غزه کشته شدند، صدها هزار نفر آواره گشتند، زیرساخت‌های حیاتی ویران شد و میلیاردها دلار خسارت بر منطقه تحمیل گردید. در اسرائیل نیز بحران امنیتی، تلفات انسانی و فشار اجتماعی بی‌سابقه‌ای پدید آمد.

با این‌حال، نتیجه برای هیچ‌یک پیروزی نبود؛ حماس در غزه محاصره شد و جمهوری اسلامی، در تهران، بی‌دستاورد و تنها ماند.

حکومتی که چهار دهه بقا و نفوذ خود را بر محور مقاومت استوار کرده بود، ناگهان دید که ستون‌های همان محور یکی‌یکی فرومی‌ریزند. حزب‌الله وارد جنگ مستقیم نشد، حوثی‌ها نتوانستند مسیر دریایی را ببندند، و شبه‌نظامیان عراقی جز چند موشک پراکنده کاری از پیش نبردند. در نهایت، جمهوری اسلامی ماند و میلیاردها دلار هزینه سیاسی و نظامی، بی‌هیچ دستاورد ملموس، جز انزوای بیشتر.

مذاکره؛ تیری در قلب ایدئولوژی خامنه‌ای!

نشست صلح شرم‌الشیخ در حالی برگزار شد که در غزه تبادل گروگان‌ها و زندانیان در جریان بود و حماس این آزادی را «شکست فشار نظامی اسرائیل» خواند. اما واقعیت چیز دیگری بود؛ این توافق نه نتیجه مقاومت، بلکه محصول مذاکره بود.

در حالی‌که قدرت‌های جهانی و کشورهای منطقه پای میز گفت‌وگو نشسته بودند، ایران غایب بود؛ نه به این دلیل که کسی دعوتش نکرد، بلکه چون خودش نخواست. در منطق علی خامنه‌ای، صلح مترادف با تسلیم و گفت‌وگو نشانه ضعف است. برای او، هر دستی که دست آمریکا را بفشارد، یک تیر به قلب ایدئولوژی‌اش زده و هر مذاکره‌ای لرزشی خواهد بود در ستون‌های ولایت.

خامنه‌ای بارها گفته است: «ما زیر فشار مذاکره نمی‌کنیم.» اما واقعیت آن است که او در هیچ شرایطی اهل مذاکره نیست، زیرا چیزی برای معامله ندارد جز همان قدرتی که از دست دادن آن را مساوی فروپاشی می‌داند.

برای او، گفت‌وگو یعنی پذیرفتن اینکه ایران امروز دیگر آن قدرت منطقه‌ای سابق نیست؛ کشوری است منزوی، تحریم‌شده و بی‌اعتماد در میان همسایگان. در چنین وضعیتی، هر میز مذاکره‌ای می‌تواند آخرین میز قدرت او باشد.

ترس خامنه‌ای از مذاکره مستقیم، در حقیقت، ترس از مواجهه با واقعیت جهان امروز است؛ جهانی که در آن، حماس بدون او توافق می‌کند، اسرائیل بدون او آتش‌بس می‌نویسد، و جهان بدون او به‌دنبال صلح می‌رود.

فرصت از دست‌رفته برای دیپلماسی

ساختار قدرت در جمهوری اسلامی، دیپلماسی مستقل را برنمی‌تابد. هر بار که راهی برای مذاکره باز می‌شود، بیت رهبری و سپاه پاسداران از فروپاشی روایت «مقاومت ابدی» بیم دارند؛ روایتی که بقای سیاسی‌شان بر آن استوار است.

این ترس، در نهایت، ایران را از هر فرصت دیپلماتیک و اقتصادی دور می‌کند و تصویر کشوری منزوی و عقب‌مانده را تثبیت می‌سازد.

در حالی‌که دیگر کشورها، از ترکیه تا قطر، در شکل‌دهی معادلات جدید خاورمیانه نقش فعال دارند، جمهوری اسلامی با پافشاری بر انزوا، ایران را از میدان صلح و آینده حذف می‌کند.

صلح واقعیت را برهنه می‌کند

غیبت ایران از نشست شرم‌الشیخ، تنها یک غیبت دیپلماتیک نبود؛ نشانه‌ای بود از ترس عمیق یک نظام از گفت‌وگو، از دیده شدن و از پاسخ دادن. جمهوری اسلامی در شعار، خود را «نیروی صلح» می‌نامد، اما در عمل، همواره در سمت جنگ ایستاده است.

صلح، نیاز به شجاعت دارد؛ شجاعتی که نه در میدان جنگ، بلکه پشت میز مذاکره آزموده می‌شود. و این همان چیزی است که جمهوری اسلامی از آن بیش از هر چیز می‌ترسد: صلح، چون واقعیت را برهنه می‌کند.

وحشت خامنه‌ای از مذاکره

مردمی که بیش از چهار دهه هزینه جنگ‌های نیابتی، تحریم‌ها و ایدئولوژی مقاومت را پرداخته‌اند، حق دارند بپرسند: اگر شما نیروی صلحید، چرا همیشه در صف جنگید؟ امشب در «برنامه با کامبیز حسینی» به این موضوع پرداختیم و پرسیدم که به نظر شما آیا پزشکیان باید به شرم‌الشیخ می‌رفت؟

روح‌الله رحیم‌پور، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی از مسقط، مهمان اصلی برنامه بود و مخاطبان از سراسر جهان در این بحث شرکت کردند.

«برنامه با کامبیز حسینی» دوشنبه تا پنج‌شنبه، ساعت ۱۱ شب به وقت تهران، به‌صورت زنده از شبکهٔ ایران اینترنشنال پخش می‌شود.

خبرهای بیشتر

شنیداری