قتل‌های زنجیره‌ای همیشه موضوعی ممنوعه تلقی شده که فیلمسازان، نویسندگان و روزنامه‌نگاران داخل ایران اجازه پرداختن به آن را ندارند، حالا اما فیلمسازی در خارج از کشور در فیلمی به نام «ژرفنای شب» تصویری از این قتل‌های هولناک ارائه می‌دهد.

پس از «دست نوشته‌ها نمی‌سوزند» ساخته محمد رسول‌اف - که به‌طور مستقیم و با جسارت به این قتل‌ها پرداخت- ژرفنای شب ساخته فرهاد ویلکیجی فیلم دیگری با محوریت این موضوع است که پیش از آن که فیلمی سیاسی باشد، می‌خواهد از زاویه‌ای دیگر به آن بپردازد: ثبت احوال درونی یک نویسنده در روزهای پیش از به قتل رسیدن.

فیلم داستان نویسنده و مترجمی به نام فرهاد پوینده را روایت می‌کند که آشکارا ترکیبی است از نام فرهاد غبرایی و محمد جعفر پوینده که هر دو در قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان و هنرمندان در دهه هفتاد به‌دست عوامل وزارت اطلاعات به قتل رسیدند.

فیلم در نوشته ابتدایی به فرهاد غبرایی تقدیم شده و فیلمساز در مصاحبه‌ای می‌گوید که شاهد بخشی از زندگی غبرایی بوده و پس از مهاجرت از ایران، همواره در این فکر بوده که این داستان را روایت کند.

فرهاد فیلم «برای این که دست از سرش بردارند» به روستای پدری خود رفته که به نظر می‌رسد جایی در شمال ایران باشد. خانه پدری کنار رودخانه او در حال فرو ریختن است که آشکارا تمثیلی است از ایران و اوضاع تلخ و بی‌ثبات آن. فرهاد سعی دارد به هر قیمت پایه‌های این خانه را محکم نگه دارد، اما گویی توان این کار را ندارد و روز به روز پایه‌های خانه سست‌تر می‌شود.

رابطه این مرد (با بازی علی مصفا) با همسر و به ویژه دختر کوچکش، بخش مهمی از فیلم را پیش می‌برد. مرد که به طور دائم در ترس و هراس به سر می‌برد، بار گذشته تلخی را هم به همراه دارد: خاطرات زندان دهه شصت و اعدام‌ها. حالا او در این منطقه جنگلی اسکلتی را هم پیدا می‌کند؛ اسکلت مردی که یک گلوله به شقیقه او شلیک شده و این گذشته به امروز و وضعیت خود او پیوند می‌خورد.

احوال روحی نامساعد شخصیت اصلی در را باز می‌کند تا با صحنه‌های سوررئالی روبرو باشیم، اما فیلمساز از این فرصت به اندازه کافی استفاده نمی‌کند و به تنها چند صحنه کوتاه و مدد جستن از اعوجاج صدا و تصویر اکتفا می‌کند، در حالی که زیباترین صحنه فیلم- فرو افتادن ماهی‌های مرده از آسمان- که هم در جهت معنایی کارکرد دارد و هم تصویر زیبایی خلق می‌کند، در همین بخش قرار دارد؛ معنا و تصویری که در صحنه‌های دیگر ادامه نمی‌یابد، در حالی که ورود به دنیای توهم و غرق شدن در آن، می‌توانست نیمه دوم فیلم را بسیار جذاب‌تر کند.

ویلکیجی داستان را گسترش عرضی می‌دهد و در فضایی محدود و با شخصیت‌های محدودتر، روایت ضد قصه خود را دنبال می‌کند. این رویکرد هرچند سبک و سیاق متفاوتی را برای فیلم رقم می‌زند، اما ارتباط تماشاگر با فضای داستان را در میانه فیلم دچار مشکل می‌کند.

فیلمساز که سال‌ها به عنوان طراح صحنه در سینمای ایران فعالیت کرده، این جا تمام همّ و غمّ خود را صرف صحنه‌پردازی می‌کند؛ نماهایی زیبا، با طراحی‌های جذاب و فضایی که چشم‌نواز است. اما در عوض در گسترش داستان و بازی گرفتن از شخصیت‌ها به موفقیت کامل نمی‌رسد.

بهترین و دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت فیلم دختر بچه‌ای است که هم به خوبی پرداخت شده و هم بازیگر نقش، توانایی‌های تحسین‌برانگیزی از خود نشان می‌دهد، اما شخصیت خود فرهاد - با پیچیدگی‌ها و گذشته‌ای تلخ- کماکان بسته و تاریک می‌ماند و بخش‌هایی از نوشته‌های او به عنوان نریشن بر روی تصاویر هم کمک چندانی در شخصیت‌پردازی نمی‌کند.

اما فیلم با جزئیاتی که مثلاً در صحنه‌های مکالمات تلفنی به آن می‌پردازد، بخشی از فضایی را می‌سازد که ما در واقع در فیلم نمی‌بینیم اما به کمک این مکالمات تصورش می‌کنیم: یکی از دوستان فرهاد ناپدید می‌شود و او حاضر به پذیرش این واقعیت نیست، در نتیجه به‌طور مرتب به او تلفن می‌کند. در عین حال دوست سردبیر و ناشرش با جملاتی در لفافه از اوضاع و احوال قتل‌ها می‌گوید و فهرست سانسوری که برای تغییر در کتاب او ارائه شده، تصویر روشنی از ممنوعیت‌های مضحک دهه هفتاد ارائه می‌کند.

از سوی دیگر فیلم به نمایشی از طبیعت و ترکیب آن با فضای روستایی ساده بدل می‌شود که در آن، صحنه‌ها با حضور پرقدرت و زنده محیط شکل می‌گیرند و بار اصلی فیلم را به دوش می‌کشند.

یکی از مهم‌ترین مشکلات سینمای در تبعید، بازسازی داخل ایران در خارج از کشور است که معمولاً هم حاصل دلچسبی ندارد و در همان اولین تصاویر، تماشاگر ایرانی را دچار مشکل می‌کند. اینجا اما خوشبختانه فیلم در باورپذیر کردن فضای شمال ایران کاملاً موفق است و در صحنه‌های داخلی هم با بازیگر زن بی‌حجاب و نمایش رابطه احساسی یک زوج- مثل در آغوش گرفتن یکدیگر یا خوابیدن در کنار هم که نمایش آن در سینمای رسمی داخل ایران ممنوع است- می‌تواند فضای باورپذیری خلق کند.

خبرهای بیشتر

شنیداری