صبحی در تهران. خیابانی شلوغ. دختربچه‌ای با کیف مدرسه از کنار دیواری می‌گذرد که با اسپری روی آن نوشته‌اند: «مرگ بر آمریکا». نه از سیاست چیزی می‌داند، نه تصویری از آمریکا در ذهن دارد. فقط چند پرسش بی‌پیرایه در ذهنش شکل می‌گیرد: چرا مرگ؟ مرگ یعنی چه؟ مردن به چه معناست؟

این سال‌های ساده اما بنیادی، دهه‌هاست در ذهن میلیون‌ها ایرانی تکرار می‌شوند. ما با شعار «مرگ» بزرگ شده‌ایم. مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر دشمن. از نماز جمعه تا کتاب‌های درسی، از صداوسیما و تریبون‌های حکومتی تا ذهن کودکان دبستانی. در تمام این سال‌ها، هیچ‌کس نپرسید: پس زندگی کجاست؟ چرا برای کسی آرزوی زندگی نمی‌کنیم؟

دشمنی، محور بقاست

شعار «مرگ بر آمریکا» فقط یک اعتراض سیاسی نیست؛ ستون مرکزی گفتمان جمهوری اسلامی برای بقاست.

از فردای انقلاب ۵۷، این شعار بدل به ابزار تثبیت قدرت شد؛ پرچم آمریکا سوزانده شد، خشم و نفرت بر پرده‌های تلویزیون و دیوار خیابان‌ها نقش بست، و مفهوم دشمنی با «استکبار» به عنصر محوری تبلیغات حکومتی بدل شد.

در جهانی که با «مرگ» تعریف می‌شود، جایی برای گفت‌وگو، صلح یا تفاهم نمی‌ماند. دشمنی، محور بقاست. جهانی را تصور کنید که گروهی، در قالب مردم یک کشور و حکومتش، از هر فرصتی استفاده می‌کنند و آرزوی مرگ شما را دارند، پرچم کشورتان را آتش می‌زنند و لگدمال می‌کنند. این همان جهانی‌ است که جمهوری اسلامی از مردم ایران، کشور ایران، و حاکمیت خود به دنیا نشان داده است.

پزشکیان، تاکر کارلسون و دروغ‌های یک تدارکاتچی

گفت‌وگوی مسعود پزشکیان با تاکر کارلسون، واجد اهمیتی فراتر از یک مصاحبه رسانه‌ای بود. پزشکیان مدعی شد: «شعار مرگ بر آمریکا به معنای مرگ بر مردم یا مقامات آمریکا نیست، بلکه اعتراض به سیاست‌های مداخله‌گرانه آمریکاست.»

شاید تاکر کارلسون، چهره تلویزیونی پیشین شبکه فاکس، این ادعا را بی‌پرسش بپذیرد اما ما می‌دانیم پزشکیان چه می‌کند و چرا دروغ می‌گوید.

در ظاهر، حرف‌های او تلاشی برای ترمیم چهره نظام بود؛ چراغ سبزی برای «تقیه» دیپلماتیک. اما در واقع، همین اظهارات، شکافی را در روایت رسمی نظام عیان می‌کند. همان روز، طرفداران حکومت در صداوسیما پرچم آمریکا را سوزاندند، از «شیطان بزرگ» گفتند و با همان لحن قدیمی فریاد زدند: «مرگ بر آمریکا».

این در حالی‌ است که زمان زیادی نگذشته از وقتی که خامنه‌ای صراحتاً گفت: «شعار مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ترامپ و دیگر سیاست‌گذاران آمریکایی.»

همه‌اش شعار است!

از اشغال سفارت آمریکا در ۱۳۵۸ تا امروز، این شعار بدل به ابزار بقای جمهوری اسلامی شده است؛ شعاری که دشمن خارجی می‌سازد تا توجه افکار عمومی از بحران‌های داخلی منحرف شود.

هر زمان مردم خواسته‌اند پاسخ بخواهند، این شعار دوباره فریادی بر سر آنها شده: دشمن آن‌جاست، آن‌ور آب، نه این‌جا.

اما مردم آزادی‌خواه ایران مسیر دیگری رفته‌اند. از جنبش سبز تا آبان ۹۸ و زن، زندگی، آزادی، شعار خیابان دیگر «مرگ بر آمریکا» نبود، «مرگ بر دیکتاتور» بود. در بسیاری از اعتراضات، معترضان حتی از روی پرچم آمریکا عبور نکردند، چون دریافته بودند که دشمن واقعی نه در آن‌سوی مرز، که در درون همین نظام حاکم است؛ همان ساختاری که زندگی را از مردم گرفته.

روسای‌جمهوری و پروژه تعدیل شعار

پزشکیان نخستین رییس‌ دولت در جمهوری اسلامی نیست که تلاش می‌کند مخاطب خارج از کشور را بفریبد.

در چهار دهه گذشته، روسای‌جمهوری مختلف کوشیده‌اند این شعار را نرم‌تر کنند یا معنای تازه‌ای برایش بتراشند. هاشمی رفسنجانی مدعی بود که خمینی با حذف شعار موافق بوده، اما این روایت از سوی نهادهای امنیتی تکذیب شد. خاتمی از گفت‌وگوی تمدن‌ها گفت، اما بلندگوهای حکومتی همچنان شعار مرگ را فریاد زدند. روحانی گفت مشکلی با مردم آمریکا نداریم، اما با او به شدت برخورد شد. پزشکیان هم اکنون همان مسیر را می‌رود، اما روایتش نه پشتوانه نهادی دارد و نه مشروعیت سیاسی.

حرف‌های او به جریان اصلاح‌طلبان حکومتی تعلق دارد، جریانی که اکنون در ساختار قدرت جایی ندارد. شاید معدود کسانی در نظام، از سر نگرانی، این موضع را «بصیرت» بنامند، اما واقعیت این است که پزشکیان تا امروز فقط مجری اراده خامنه‌ای بوده و نه چیز دیگر.

بازی‌های تکراری درون حاکمیت

رسانه‌ها و چهره‌های نزدیک به حاکمیت بلافاصله به پزشکیان حمله کردند. الگویی تکراری: یکی از مسئولان نظام موضعی لیبرال‌تر می‌گیرد و همان چهره‌های آشنا، واکنشی تند نشان می‌دهند. کیهان او را «فریب‌خورده» خواند. خبرگزاری‌های وابسته به سپاه، از جمله «جوان»، خواستار دفاع رییس‌ دولت از «ادبیات شهادت» شدند. حمید رسایی کنایه زد که او به درد خواستگاری می‌خورد، نه ریاست‌جمهوری. برخی از کاربران ارزشی نیز کمپینی برای استیضاح راه انداختند. تنها معدود چهره‌هایی مانند عطاالله مهاجرانی از پزشکیان دفاع کردند و سخنان او را «حامل پیام صلح» دانستند.

و ناگهان پتک ترامپ!

در همین میان، دونالد ترامپ در شام با بنیامین نتانیاهو گفت: «حکومت ایران دیگر نباید بگوید مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل. باید این لحن را کنار بگذارند.»

برای نخستین‌بار، مطالبه‌ای که سال‌ها از زبان تحلیل‌گران شنیده می‌شد، از زبان یکی از روسای‌جمهوری آمریکا مطرح شد. معنای ضمنی این جمله روشن است: برای مذاکره، اول باید از شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل عقب‌نشینی کنید.

اگر این پیش‌شرط ترامپ برای ادامه مذاکرات باشد، باید گفت مذاکره عملاً برای هر دو طرف یک نمایش سیاسی است. جمهوری اسلامی زمان می‌خرد و ترامپ؟ کسی نمی‌داند او چه در سر دارد. او بارها نشان داده که قابل پیش‌بینی نیست.

عبور مردم از شعار مرگ

نسل جدید ایران دیگر به این شعارها باور ندارد. مردم در خیابان‌ها فریاد زدند که از مرگ عبور کرده‌اند و به‌دنبال زندگی، رفاه و آزادی‌اند. ایرانیان از شعار، نفرت و ایدئولوژی مرگ خسته‌اند. این شعارها برایشان جز تحریم، فقر و جنگ‌های بی‌حاصل، چیزی به همراه نداشته‌ است.

آن دختربچه، آن معترض، آن نسل خسته، چیزی ساده و بدیهی می‌خواهد: زندگی. و شاید اکنون، بیش از هر زمان دیگری، وقت این پرسش از جمهوری اسلامی فرا رسیده باشد: چرا هنوز، در سرزمینی با این‌همه ثروت و تاریخ، «زندگی» برای میلیون‌ها ایرانی، تنها یک رویاست؟

بدون «مرگ بر آمریکا» از جمهوری اسلامی چه می‌ماند؟

آیا جمهوری اسلامی واقعاً از ستون ایدئولوژیک خود یعنی شعار «مرگ بر آمریکا» در حال عقب‌نشینی است؟ یا این فقط تاکتیکی موقت برای گذر از فشارها، انزوای منطقه‌ای و بحران‌های داخلی است؟

اگر پزشکیان با چراغ سبز نظام سخن گفته، نشانه عقب‌نشینی رسمی است. اگر نه، نشانه‌ای‌ است از شکاف و بی‌اختیاری رییس‌جمهوری.

تاریخ جمهوری اسلامی نشان داده که عقب‌نشینی از شعارها یا با فشار مردم رخ داده یا با بحران‌های خارجی. شاید این‌بار، هر دو عامل در کار باشند. آیا حکومت از ترس فروپاشی عقب‌نشسته؟ آیا وقت آن نرسیده که شعار «مرگ بر آمریکا» به تاریخ سپرده شود؟ و پرسش اصلی اینجاست: آیا بدون این شعار، جمهوری اسلامی می‌تواند همچنان وجود داشته باشد؟

همه این پرسش‌ها، موضوع امشب «برنامه با کامبیز حسینی» بود. در این برنامه، از مخاطبان پرسیده شد: بدون «مرگ بر آمریکا» از جمهوری اسلامی چه می‌ماند؟

جمشید برزگر، مهمان اصلی برنامه بود و مخاطبان از سراسر جهان به این پرسش پاسخ دادند.

«برنامه» که تلاش دارد صدای مردم ایران را بی‌واسطه به گوش یکدیگر برساند، دوشنبه تا جمعه، ساعت ۱۱ شب به وقت تهران، به‌صورت زنده از تلویزیون ایران اینترنشنال پخش می‌شود.

خبرهای بیشتر

شنیداری