عکسی از رمان زمین سوخته، اثر احمد محمود که در جریان حملات اسرائیل به ایران در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد
تحلیل

ادبیات، حافظه زنده‌ جنگ

یکشنبه ۱۴۰۴/۰۴/۱۵

جنگ ۱۲ ‌روزه‌ جمهوری اسلامی و اسرائیل اگرچه به پایان رسیده، اما همچنان روایت‌ها و داوری‌ها درباره‌ آن ادامه دارد. هر دو طرف خود را پیروز میدان می‌دانند و از دستاوردهای خود سخن می‌گویند.

در این میان، آنچه کمتر دیده می‌شود، نگاهی انسانی است که تجربه‌ توده‌ مردم، ترس‌ها، فقدان‌ها و احساسات متناقض آن‌ها را بازتاب دهد؛ نگاهی که ادبیات می‌تواند آن را امکان‌پذیر کند.

ادبیات، در برابر حافظه‌ رسمی و تبلیغاتی، روایتی انسانی و مستقل ارائه می‌دهد. این روایت گاه در قالب رمان است، گاه شعر و گاه خاطره‌نویسی.

در غرب، اریش ماریا رمارک، نویسنده‌ آلمانی، با رمان «در جبهه‌ غرب خبری نیست»، چهره‌ای ضدقهرمانانه از جنگ جهانی اول ارائه کرد؛ چهره‌ای که از قهرمانی و افتخار فاصله دارد و بیشتر بر پوچی، ترس و فروپاشی روانی انسان در میانه‌ نبرد متمرکز است.

در ایران نیز احمد دهقان با رمان «سفر به گرای ۲۷۰ درجه»، جنگ ایران و عراق را از زاویه‌ای انسانی روایت می‌کند. در این اثر نه خبری از قهرمان‌سازی‌های رایج است، نه از کلیشه‌های تبلیغاتی؛ بلکه جنگ، زخمی است که بر جان نسل‌ها باقی مانده است.

احمد محمود نیز در رمان «زمین سوخته» تجربه‌ جنگ را از منظر مردم عادی ترسیم می‌کند. با زبانی بی‌پیرایه، زندگی در سایه‌ جنگ را روایت می‌کند: ناامنی، آوارگی، رنج روزمره. نه برای تایید، نه برای انکار، بلکه برای ثبت تجربه‌ انسانی آنچه رخ داده است.

ادبیات می‌تواند ابزار مقاومت باشد، حتی برای آنان که در خط مقدم نیستند. در بسیاری از نمونه‌های ادبی، زبان به ابزاری برای نقد قدرت و نابرابری بدل می‌شود.

کورت ونه‌گات، نویسنده‌ آمریکایی، در رمان «سلاخ‌خانه‌ شماره پنج» با زبانی طنزآمیز و ساختاری غیرخطی، روایت بمباران درسدن در جنگ جهانی دوم را بازگو می‌کند. نگاه او آشکارا ضدجنگ است، اما نه شعاری؛ بلکه انسانی، چندلایه و برآمده از تجربه‌ زیسته.

در ادبیات فارسی نیز نویسندگانی چون علی‌اشرف درویشیان کوشیده‌اند با داستان‌های کوتاه خود علیه فقر، تحقیر و بی‌عدالتی بنویسند. موضع او روشن است: علیه ابزاری شدن انسان، چه در جنگ، چه در صلحی دروغین.

با داعیه‌ صلح‌طلبی یا در حمایت از جنگ‌طلبی، روایت‌ها درباره‌ جنگ شکل گرفتند؛ هر یک با تفسیر و موضعی خاص.

در این میان، ادبیات می‌تواند بی‌ آنکه در دام کلیشه‌ها بیفتد، تصویری انسانی و چندوجهی از جنگ ترسیم کند؛ روایتی که نه توجیه‌گر است، نه تبلیغاتی؛ بلکه دعوتی است به دیدن و فهمیدن فراتر از صف‌بندی‌های سیاسی.

شاعری چون پابلو نرودا از آمریکای لاتین در شعرهای خود علیه خشونت حکومت‌ها و در دفاع از مردم سخن گفته است، بی‌ آنکه در دام قطب‌بندی‌های ایدئولوژیک بیفتد. چنین نگاه مستقلی، امروز بیش از همیشه برای ما ضروری است.

در فضای ادبیات معاصر فارسی، به‌ویژه در شعرها و یادداشت‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شوند، شاهد شکل‌گیری نوعی مقاومت در برابر روایت‌های رسمی هستیم؛ مقاومتی با زبان، با استعاره، با اشکال تازه‌ روایت.

این تلاش‌ها گرچه پراکنده‌ هستند، اما نشان می‌دهند که ادبیات هنوز زنده است، هنوز می‌نویسد، هنوز موضع دارد.

خواندن همان‌قدر مسئولانه است که نوشتن. وقتی اثری درباره‌ جنگ می‌خوانیم، ناخواسته وارد موقعیتی اخلاقی می‌شویم: آیا با قربانی همدلی می‌کنیم؟ آیا معنای صلح را تغییر می‌دهیم؟ آیا رنج‌ها و خطاهای هر دو سوی میدان را می‌بینیم؟ آیا برای طرف مقابل چهره‌ای انسانی قائل می‌شویم؟ آیا دچار یک ستیزه‌جویی تاریخی هستیم؟

پاسخ این پرسش‌ها موضع ما را شکل می‌دهد؛ موضعی که شاید هرگز بر زبان نیاید، اما در قلب و رفتارمان جاری است.

در جهانی پر از روایت‌های متضاد و احساسات متراکم، ادبیات هنوز می‌تواند به‌مثابه فضایی مستقل برای دیدن، اندیشیدن و بازاندیشی باقی بماند.

در برابر گفتمان‌های قدرت و تبلیغات سیاسی، ادبیات می‌تواند نقش پل میان روایت و واقعیت، میان گزارش و تجربه را ایفا کند.

جنگ ۱۲ روزه‌ جمهوری اسلامی و اسرائیل نه‌تنها تقابلی نظامی، بلکه صحنه‌ای از کشاکش‌های اخلاقی، انسانی و رسانه‌ای بود.

در چنین شرایطی، بهره‌گیری از زبان ادبی و انسانی نه‌تنها در نوشتار هنری، بلکه در گزارشگری نیز ضرورتی انکارناپذیر است؛ ضرورتی برای حفظ شان انسان، در دل بی‌ثباتی‌ها و صدای گلوله‌ها.

خبرهای بیشتر

شنیداری