مردانگی اجباری؛ وقتی «قوی بودن» تبدیل به هویت می‌شود

پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۱۵

نوامبر، ماه آگاهی‌رسانی درباره سلامت روان مردان، فرصتی است برای دیدن سکوتی که بسیاری از مردان با آن زندگی می‌کنند. سکوتی که از ترس قضاوت و نقش‌های جنسیتی آغاز می‌شود و به تنهایی و فرسودگی روانی می‌رسد.

برای بسیاری از مردان، هویت با جمله‌هایی بسیار ساده اما بسیار تاثیرگذار ساخته می‌شود: «مرد که گریه نمی‌کنه»، «محکم باش» یا «مشکل رو حل کن، غر نزن.»

گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۲۳ تاکید می‌کند که نرخ خودکشی در مردان دو تا سه برابر زنان است و بخشی از این تفاوت به سرکوب احساسی برمی‌گردد.

در ایران، آمار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال ۱۴۰۲ نشان می‌دهد مردان جوان ۲۰ تا ۳۵ ساله، بیشترین گروه خودکشی موفق را تشکیل می‌دهند؛ اغلب به‌دلیل بیان نکردن مشکلات.

در فرهنگ ایرانی، جملاتی مانند «مرد خانه باید نان‌آور و محکم باشد» این فشار را دوچندان می‌کند.

وقتی چنین تربیتی تا نوجوانی و بزرگسالی ادامه پیدا می‌کند، پیام اصلی درونی می‌شود: «احساسات انسانی، تهدیدی برای هویت مردانه‌اند.»

این هویت ساخته‌شده بر مبنای سکوت، به‌ظاهر قرار است مردان را قوی‌تر نشان دهد؛ اما در واقع آن‌ها را از ابتدایی‌ترین ابزارهای محافظت روانی محروم می‌کند: توانایی بیان، توانایی کمگ خواستن و توانایی توضیح دادن آنچه در درونشان می‌گذرد.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

قضاوت در جمع مردانه: بزرگ‌ترین ترس از خود مردان می‌آید

برخلاف تصور عمومی، مردان بیشتر از اینکه نگران قضاوت زنان باشند، از قضاوت مردان دیگر می‌ترسند.

در جمع‌های پسرانه و مردانه، نشانه‌های ضعف معمولا موضوع شوخی یا دست‌انداختن می‌شوند. پسر نوجوانی که اضطرابش را نشان دهد، ممکن است به‌سرعت «حساس»، «احساساتی» یا «کم‌تحمل» خطاب شود. جوانی که درباره افسردگی حرف می‌زند، خطر این را دارد که «بی‌عرضه» یا «ناتوان» دیده شود.

مطالعه طولانی‌مدت دانشگاه هاروارد که از سال ۱۹۳۸ آغاز شده و همچنان ادامه دارد (معروف به Grant Study)، نشان می‌دهد مردان بیشتر از همتایان خود می‌ترسند، زیرا جمع‌های مردانه اغلب بر پایه رقابت و شوخی‌های تحقیرآمیز بنا شده‌اند.

همچنین گزارش انجمن روان‌شناسی آمریکا در سال ۲۰۱۸ می‌گوید درصد بالایی از مردان، ترس از «ضعیف به نظر رسیدن» را مانع کمک‌ جستن می‌دانند.

در فرهنگ ایرانی، این فشار در جمع‌های «دورهمی مردانه» یا ورزش‌های گروهی مشهود است.

این نگاه باعث می‌شود مردان میان دو انتخاب دشوار گیر کنند؛ یا احساساتشان را پنهان کنند و پذیرفته شوند؛ یا حرف بزنند و خطر از دست دادن جایگاه‌ خود را بپذیرند.

به همین دلیل، اغلب ترجیح می‌دهند حرف نزنند. این سکوت، نه فقط از ترس قضاوت، بلکه برای حفظ «عضویت» در جمع مردانه است؛ جمعی که به‌طور پنهان، قوانین سختی برای پذیرفتن آسیب‌پذیری دارد.

سکوت: روندی تدریجی که به بحران ختم می‌شود

سکوت مردان در یک لحظه شکل نمی‌گیرد؛ آرام‌آرام شکل می‌گیرد. مردی که یک‌بار احساساتش را نادیده می‌گیرد، شاید فکر کند این فقط یک انتخاب است اما دفعات بعد، نادیده‌ گرفتن تبدیل به عادت می‌شود. بعد از مدتی، فرد دیگر حتی نمی‌داند چه چیزی را باید توضیح بدهد؛ آن‌قدر احساساتش را در خود نگه داشته که نامگذاری‌ آن سخت شده است.

اینجا همان نقطه‌ای است که چرخه‌ سکوت شکل می‌گیرد. روند معمولا از جایی آغاز می‌شود که مرد احساس ناراحتی، خستگی یا فشار روانی می‌کند اما تصمیم می‌گیرد این احساس را پنهان کند.

این پنهان کردن اگرچه در ابتدا کوچک به نظر می‌رسد، به مرور تبدیل به بخشی از رفتار روزمره می‌شود.

احساسات حل‌نشده در درون انباشته می‌شوند و فرد برای مهار این فشار درونی، ناخودآگاه به سمت خشم‌های ناگهانی، بی‌حوصلگی یا واکنش‌های عصبی پیش می‌رود.

همین وضعیت باعث می‌شود مرد از گفت‌وگو کردن درباره مشکلات فاصله بگیرد، زیرا تصور می‌کند حرف زدن نه تنها کمکی نمی‌کند بلکه او را آسیب‌پذیر نشان می‌دهد.

در نهایت، این روند او را به انزوای بیشتر می‌کشاند؛ انزوایی که معمولا آهسته و بی‌صدا گسترش می‌یابد اما اثر روانی آن عمیق و ماندگار است.

این چرخه معمولا با نشانه‌هایی جزئی شروع می‌شود؛ کم‌خوابی، بی‌علاقگی، شکستن نظم روزانه، بی‌حوصلگی با نزدیکان یا خشم‌های کوچک اما تکرار شونده.

این نشانه‌های اولیه با راهنمای تشخیصی اختلالات روانی (معروف به DSM-5) همخوان است و می‌تواند به اختلالاتی مانند اضطراب عمومی یا افسردگی عمده منجر شود.

در مردان، نرخ اعتیاد به الکل یا مواد به‌عنوان «خوددرمانی» بالاتر است.

افسردگی پنهان مردان: وقتی ناراحتی خودش را در لباس خشم نشان می‌دهد

تصویری که از افسردگی در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد، با چهره‌ای غمگین، کم‌انرژی و کناره‌گیر همراه است اما افسردگی در مردان معمولا چنین چهره‌ای ندارد.

در پژوهش‌های مختلف نشان داده شده که مردان افسردگی را بیشتر در قالب خشم، پرخاشگری، بدخلقی و بی‌صبری تجربه می‌کنند.

برای همین، بسیاری از مردان حتی نمی‌دانند افسرده‌اند و اطرافیانشان هم نمی‌دانند که این رفتارها، در واقع تلاش‌های بدن برای اعلام کمک است.

یک مطالعه جامع و ترکیبی منتشر شده در مجله لنست در سال ۲۰۲۱ نشان می‌دهد افسردگی مردانه اغلب «ماسک‌دار» است: خشم، پرخاشگری، ریسک‌پذیری (مثل رانندگی خطرناک).

در ایران، پژوهش‌های دانشگاهی نشان می‌دهد درصد قابل توجهی از مردان افسرده علائم را به «خستگی کاری» نسبت می‌دهند نه افسردگی و در نتیجه نرخ درمان نشدن در مردان ایرانی بالاست.

استانداردهای غیرواقعی بدن مردانه: اضطرابی که دیده نمی‌شود

در دهه اخیر، فشارهای مربوط به «بدن مردانه ایده‌آل» به‌اندازه‌ای شدید شده که بسیاری از متخصصان سلامت روان آن را یکی از عوامل اصلی اضطراب نسل جوان می‌دانند.

شبکه‌های اجتماعی، صنعت بدن‌سازی و سلبریتی‌های تناسب اندام تصویری از بدن مردانه ساخته‌اند که اغلب غیر‌واقعی است: شکم صاف، عضلات برجسته، قد بلند، خط فک مشخص.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

پسران نوجوان و مردان جوان با دیدن این تصاویر مدام خود را مقایسه می‌کنند؛ مقایسه‌ای که اغلب به این نتیجه ختم می‌شود: «به اندازه کافی خوب نیستم.»

این احساس ناکافی‌ بودن می‌تواند منجر به وسواس ورزش، رژیم‌های سخت، مصرف مکمل‌ها یا حتی رفتارهای پرخطر شود و از آنجا که مردان کمتر درباره‌ این فشار صحبت می‌کنند، این اضطراب معمولا پنهان می‌ماند.

تنهایی مردانه: پیوندهای شکننده در جهان مدرن

یکی از واقعیت‌های کمتر گفته‌شده اینکه مردان در بزرگسالی معمولا دوستان صمیمی کمتری دارند.

روابط عمیق مردان اغلب محدود به دوستی‌های دوره نوجوانی است و در بزرگسالی با تغییر محل زندگی، ازدواج، فرزندآوری یا فشار کاری، بسیاری از این دوستی‌ها از بین می‌رود.

در مقابل، زنان معمولا شبکه‌های حمایتی گسترده‌تری دارند؛ شبکه‌هایی که نقش حیاتی در سلامت روان بازی می‌کنند.

مردی که دچار فشار روانی است، اغلب فقط یک نفر برای صحبت دارد: «شریک زندگی و اگر آن رابطه هم دچار مشکل باشد، فرد تقریبا تنها می‌ماند.»

مطالعه انجمن آمریکایی بازنشستگان (AARP) در سال ۲۰۲۲ نشان می‌دهد مردان متاهل یا پدران معمولا دوستان صمیمی کمتری دارند و یک پژوهش در سال ۲۰۱۵ تاکید می‌کند تنهایی مزمن ریسک مرگ زودرس را ۲۶ درصد افزایش می‌دهد.

در ایران، تنهایی در مردان مهاجر یا کارگر شایع‌تر است. این تنهایی همیشه به‌صورت آشکار دیده نمی‌شود اما اثرش عمیق است و احساس «بی‌پشتوانه بودن» می‌تواند خود یک محرک بحران روانی باشد.

زبان احساسی محدود: وقتی احساسات نام ندارند، بیان هم ندارند

مشکل اصلی بسیاری از مردان این نیست که نمی‌خواهند حرف بزنند؛ این است که نمی‌دانند چطور حرف بزنند.

در بسیاری از خانواده‌ها و مدارس، آموزش احساسی برای پسران جدی گرفته نمی‌شود و پسرها یاد نمی‌گیرند چطور تفاوت میان غم، ترس، اضطراب، خستگی یا استیصال را تشخیص بدهند.

وقتی احساسات نامگذاری نمی‌شوند، فهمیدنشان دشوار می‌شود و وقتی فهمیده نشوند، بیانشان تقریبا غیرممکن می‌شود.

مطالعه دانشگاه تورنتو در سال ۲۰۲۰ نشان می‌دهد ناتوانی در نامگذاری احساسات (الکسی‌تیمیا) در ۱۰ تا ۱۵ درصد مردان (در مقابل پنج تا هشت درصد زنان) شایع است و تجربه آموزش احساسی در مدارس فنلاند نشان داده این رویکرد نرخ افسردگی مردان را کاهش می‌دهد.

در نتیجه، مرد ممکن است فقط «عصبانی» یا «بی‌حوصله» به نظر برسد؛ در حالی که احساس اصلی او شاید ترس، ناامیدی یا فشار روانی شدید باشد.

باز کردن این چرخه: حرف زدن، شنیدن و بازتعریف مردانگی

شکستن چرخه‌ سکوت مردانه به تغییرات بزرگ اجتماعی نیاز ندارد، بلکه به تغییراتی ظریف اما پایدار در روابط انسانی نیاز دارد.

مهم‌ترین قدم این است که فضایی امن برای گفت‌وگو فراهم شود؛ جایی که مردان احساس نکنند برای حرف زدن باید از هویتشان هزینه بدهند.

گاهی این فضا می‌تواند در رابطه‌ عاطفی باشد، گاهی در دوستی و گاهی در خانواده.

شنیدن بدون قضاوت، سوال‌های ساده و گفت‌وگوهای کوتاه، می‌توانند آغازگر مسیری مهم باشند.

مهم‌تر از هر چیز، تغییر نگاه به مفهوم «مرد بودن» است. مردانگی اگر از تعریف‌های قدیمی فاصله بگیرد، نه‌ تنها به مردان کمک می‌کند احساساتشان را بیان کنند، بلکه به آن‌ها امکان می‌دهد بدون فشار و بدون نقش بازی کردن، خود واقعی‌شان باشند.

از امروز شروع کنید:

  • یک سوال ساده از دوست مردتان بپرسید: «واقعا چطوری؟»
  • برای خودارزیابی افسردگی از ابزار رایگان PHQ-9 (موجود در اینترنت) استفاده کنید.
  • برای تمرین روزانه، از چرخ احساسات (Emotion Wheel) کمک بگیرید تا احساساتتان را نامگذاری کنید.
  • در ایران با خط مشاوره ۱۴۸۰ (بهزیستی) یا پلتفرم‌های سلامت روان تماس بگیرید.

خبرهای بیشتر

شنیداری