اسامه بن‌لادن، رهبر پیشین القاعده، در اواخر دسامبر ۲۰۰۱ از شرق افغانستان گریخت و وارد پاکستان شد. پس از جابه‌جایی در مناطق قبایلی پاکستان، سرانجام در ایبت آباد پاکستان ساکن شد و نزدیک به ده سال از دسترس آمریکا دور ماند.

خبرنگارانی که درباره سال‌های زندگی او در خفا نوشته‌اند گفته‌اند، بن‌لادن نسبت به جزییات زندگی شخصی اعضای خانواده‌اش وسواسی عمیق داشت.

نامه‌ها و مکاتباتش نشان می‌دهند او زندگی روزمره خود، خانواده و شبکه نزدیکانش را با قواعدی سخت‌گیرانه اداره می‌کرد.

یکی از توصیه‌های او در این مجموعه، سفارش به جابه‌جایی و سفر همسرانش فقط در «روزهای ابری» بود.

فرار از چشم‌های آسمان

استیو کول، خبرنگار سرشناس آمریکایی، در کتاب «ریاست اس» نوشته است بن‌لادن دریافته بود که پس از ۱۱ سپتامبر، آمریکا برای شکار رهبران القاعده ترکیبی از پهپادهای مسلح، ماهواره‌های جاسوسی و شبکه‌های شنود الکترونیکی را به کار گرفته و در وزیرستان ده‌ها نفر از فرماندهان و کادرهای ارشد القاعده هدف حملات هوایی پهپادی قرار گرفتند.

پهپادهای سیا نه‌تنها ابزار کشتن، بلکه ابزار رصد و ردیابی دایمی بودند و به گفته استیو کول، این شرایط در نامه‌های بن‌لادن بازتاب مستقیم دارد.

او بارها تاکید کرده بود که افرادش باید با دقت و هوشیاری از موثر بودن فناوری نظامی آمریکا در شکار اعضای القاعده بکاهند.

خبر مرگ بن‌لادن سرخط روزنامه‌های جهان بود

بن‌لادن خانواده و یارانش را واداشت که در جابه‌جایی‌ها و سفرها به وضعیت آب‌وهوا دقت کنند و فقط در روزهای ابری حرکت کنند.

بر اساس برخی منابع، بن‌لادن پنج همسر به نام‌های نجوی غانم، خدیجه شریف، خیریه صابر، سهام صابر و امل احمد الساده، داشت.

استیو کول نوشته است که توصیه به سفر در روزهای ابری بیش از همه در ماجرای خروج بخشی از خانواده‌ بن‌لادن از ایران دیده شده است: «پس از سقوط طالبان، تعدادی از همسران و فرزندان بن‌لادن از جمله حمزه مدتی در ایران سکونت داشتند. او در نامه‌ای به همکارانش نوشت که قاچاق همسر و پسرش از ایران باید تنها در روزهای ابری انجام شود. دلیلش این بود که ابرها می‌توانستند مانع دید مستقیم پهپادها و ماهواره‌های مجهز با دوربین‌های نوری شوند و احتمال شناسایی مسیر حرکت آنها را کاهش دهند.»

بن‌لادن در نامه‌ها همچنین به هوادارانش در شمال آفریقا پیشنهاد کرده بود که درختان بیشتری بکارند تا پوشش طبیعی علیه «چشم‌های آسمان» ایجاد شود. یعنی، بن‌لادن هم زمان‌بندی حرکت و هم تغییر در محیط را برای پنهان ماندن اعضای خود مهم می‌دانست.

به نوشته برخی خبرنگاران، از منظر فنی نیز این توصیه توجیه‌پذیر بود. بیشتر پهپادهای آمریکا برای شناسایی دقیق به دوربین‌های نوری و مادون‌قرمز متکی اند. ابرهای متراکم و هوای مه‌آلود می‌تواند کیفیت تصویر را پایین بیاورد و کار اپراتور یا الگوریتم‌های شناسایی را دشوار کند.

ترس بن‌لادن از کاشت ردیاب به‌دست پزشکان ایرانی در بدن فرزندانش

به نوشته استیو کول، بن‌لادن در نامه‌هایش ابراز نگرانی کرده بود که «پزشکان ایرانی به بهانه درمان» در بدن پسرانش تراشه ردیاب جاسازی کنند و حتی شکل و اندازه احتمالی آن را هم توضیح داده بود.

بن‌لادن به پسرانش نوشته بود: «پیچ‌کاری ممکن است طبیعی به نظر برسد، اما سوزن بزرگ‌تر از حد معمول خواهد بود. چیپ هم می‌تواند به درازی یک دانه غله اما بسیار نازک و صاف باشد.»

روایت استیو کول نشان می‌دهد بخشی از خانواده بن‌لادن پس از فشارهای امنیتی سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ به ایران پناه بردند: «اسناد به‌دست‌آمده پس از بازداشت خالد شیخ محمد، متهم اصلی حملات ۱۱ سپتامبر، نشان می‌دهد فرزندان و همسران بن‌لادن با پاسپورت و ویزاهای معتبر و از مسیر کراچی، سرانجام خود را به ایران رساندند. به‌طور مشخص، پسرش سعد و دو همسر بزرگ‌ترش در سال ۲۰۰۲ وارد ایران شدند.»

به نوشته این روزنامه‌نگار، نامه‌های سال‌های بعد نیز ادامه این حضور را تایید کرده است.

بن‌لادن در سال ۲۰۱۰ به انتقال حمزه از ایران به قطر فکر کرده بود، اما عطیه عبدالرحمن، از مدیران القاعده، پیشنهاد داد او فعلا در ایران بماند؛ زیرا «مسیر و ایست‌های بازرسی» میان ایران و پشاور پرخطر است.

پول گروگان‌گیری یک افغانستانی را طلا بخرید

به روایت استیو کول، بن‌لادن که خود فرزند یک خانواده بازرگان عرب و تحصیل‌کرده دانشگاهی بود، همواره خود را کارشناس امور مالی نیز می‌دانست.

او گاهی توصیه‌های دقیق اما نامتعارف برای سرمایه‌گذاری ارائه می‌کرد و در یکی از نامه‌های سال ۲۰۱۰ توصیه کرده بود درآمد حاصل از گروگان‌گیری یک شهروند افغانستانی باید در «طلا، یورو، دینار کویتی و یوان چین» سرمایه‌گذاری شود.

او نسبت به طلا بسیار خوش‌بین بود زیرا باور داشت هرگاه بحران جهانی شدت بگیرد قیمت آن بالا می‌رود؛ بحرانی که خود او عمدا در پی دامن زدن به آن بود.

در همان نامه، به همکارش سفارش کرد که نوسان قیمت‌ها را پیگیری کند و هر زمان که امکان داشت، در سطح هزار و ۵۰۰ دلار برای هر اونس اقدام به خرید کند.

به گفته کول، این نگاه مالی تنها به توصیه‌های فردی محدود نمی‌شد. بن‌لادن همچنان به منابع مالی القاعده دسترسی داشت. یک‌بار درخواست کرد ۳۰ هزار یورو از «صندوق شخصی‌اش» برداشت شود؛ صندوقی که ظاهرا به‌مثابه کمک‌هزینه‌ای ویژه برای او و تحت مدیریت کمیته مالی القاعده عمل می‌کرد.

استیو کول نوشته است بن‌لادن به‌جای استفاده از نظام بانکی که امکان رصد و ردیابی منابع مالی در آن وجود دارد، پول را از طریق شبکه‌ای انسانی شامل پیک‌ها، واسطه‌های مورد اعتماد و سازندگان اسناد جعلی جابه‌جا می‌کرد.

انتقال نقدی، همراه با مدارک جعلی هویت، باعث می‌شد مسیر پول در سیستم‌های رسمی ثبت نشود.

همچنین خانه او در ابیت‌آباد هیچ خط تلفن یا اینترنتی نداشت و زباله‌ها به‌طور مرتب سوزانده می‌شد تا کوچک‌ترین مدرکی که به منابع مالی یا رابط‌ها مربوط شود، باقی نماند.

گفته می‌شود که بسیاری از مردم محلی نمی‌دانستند این خانه محل اقامت بن‌لادن بوده است

شکست «سپر ابری» و فروپاشی القاعده

با همه آن وسواس‌ها و احتیاط‌های جزیی، سرانجام تدبیر اسامه بن‌لادن برای پنهان ماندن از «چشم‌های آسمان» و فناوری نظارتگر آمریکا به جایی نرسید.

از سال ۲۰۰۲، تیمی از تحلیلگران سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) به‌طور مداوم در پی شناسایی پیک‌هایی بودند که پیام‌ها و پول را به او می‌رساندند.

سرانجام، رد ابو احمد الکویتی از خلال بازجویی‌ها، شنود تماس‌ها و پیگیری‌های میدانی به دست آمد و ماموران توانستند خودروی او را تا ابیت‌آباد دنبال کنند.

این کشف راه را برای عملیات «نیپتون اسپیر» در سال ۲۰۱۱ هموار کرد؛ عملیاتی که با وجود مشکلات پیش‌بینی‌نشده، به یورش موفق کماندوهای نیروی دریایی آمریکا و کشته شدن بن‌لادن در طبقه بالای خانه‌اش انجامید.

مرگ او پیامدهای بزرگی داشت و از نگاه بسیاری، نوعی عدالت برای قربانیان ۱۱ سپتامبر بود؛ شاخه اصلی القاعده متلاشی شد و سازمان را به جانشینی ضعیف‌تر، یعنی ایمن الظواهری، سپرد، کسی که در سال ۲۰۲۲ در حملات هوایی آمریکا در کابل کشته شد.

بن‌لادن نزدیک به یک دهه توانست با همین احتیاط‌ها، از جمله «دکترین روزهای ابری»، از دید دشمن دور بماند، اما سرانجام به دست همان دشمن کشته شد.

اکنون، با پیشرفت فناوری‌های راداری که از میان ابرها و حتی در تاریکی شب نیز دقیق عمل می‌کنند، چنین توصیه‌ای دیگر کارکرد پیشین خود را ندارد.

اگر در زمان بن‌لادن، پوشش ابر می‌توانست برای ساعاتی سپری طبیعی در برابر «چشم‌های آسمان» باشد، امروز همان ابرها دیگر مانعی جدی برای فناوری‌های نوین به حساب نمی‌آیند.

این تفاوت، یادآور تغییرات ژرفی است که در فاصله تنها یک دهه در عرصه جنگ و ردیابی به وجود آمده است؛ تغییری که سرنوشت رهبر القاعده را رقم زد و نشان داد در برابر قدرت فزاینده فناوری، حتی احتیاط‌های به شدت وسواسی نیز دیر یا زود فرومی‌ریزند.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

خبرهای بیشتر

شنیداری