اعلام جرم دادستانی علیه زینب موسوی؛ جدال تازه میان طنز، آزادی بیان و «حرمت شاهنامه»

سه‌شنبه ۱۴۰۴/۰۶/۰۴

دادستانی تهران علیه زینب موسوی، کمدین و فعال فضای مجازی، «اعلام جرم» کرد. این اقدام پس از انتشار بخشی از یک برنامه‌ در فضای مجازی صورت گرفت که در آن، موسوی با عباراتی تند و ادبیاتی جنسیت‌زده، درباره فردوسی و شاهنامه سخن گفت.

میزان، خبرگزاری قوه قضاییه جمهوری اسلامی، سه‌شنبه چهارم شهریور گزارش داد انتشار برنامه موسوی در بستر فضای مجازی که با «صحبت‌های خلاف عفت‌ عمومی مجری برنامه» در مورد ابوالقاسم فردوسی، از «مفاخر ادبیات و شعر ایران» همراه بود، اعلام جرم دادستانی تهران علیه او را به همراه داشته است.

میزان نوشت با تشکیل پرونده برای این فعال فضای‌ مجازی، دادستانی تهران تحقیقات روی پرونده را آغاز کرد.

دادستانی تهران مهر سال گذشته نیز با اتهام «وارد کردن خدشه به امنیت روانی جامعه»، علیه موسوی اعلام جرم کرده بود.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

موسوی چهارم شهریور در واکنش به این موضوع به وب‌سایت رویداد۲۴ گفت که مدیر برنامه یوتیوبی «قول داده بود» بخش مربوط به صحبت‌های او درباره فردوسی از ویدیو حذف شود و از انتشار آن بی‌خبر بوده است.

او گفت در حال حاضر «اوضاع روحی مناسبی» ندارد و افزود: «روال قضایی تحقیرآمیز است؛ در دادگاه فریاد می‌زنند، تحقیر می‌کنند، جریمه می‌دهند.»

ملی‌گرا شدن حکومت ایران؟

رویکرد جمهوری اسلامی در جریان جنگ ۱۲ روزه و زیر آتش حملات اسرائیل، ناگهان تغییر کرد و مقامات و حامیان حکومت، پای مفاهیم و نمادهای ملی و میهنی را وسط کشیدند.

این در حالی‌ است که در سرود رسمی جمهوری اسلامی نام ایران تنها یک بار و در انتهای آن به عنوان «جمهوری اسلامی ایران» برده شده و در قانون اساسی نیز نام ایران زیر سایه اسلام قرار دارد.

روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷، به‌صراحت مخالفت خود را با ملی‌گرایی اعلام کرده بود.

عمده اعتراضات کاربران رسانه‌های اجتماعی در دو روز گذشته درباره هم‌راستایی استندآپ کمدی موسوی با مواجهه و مخالفت جمهوری اسلامی با ارزش‌های ملی و میهنی بود.

این موضوع، اعتراض‌های گسترده کاربران با بازنشر متن‌ها و نامه‌هایی از بزرگان ادبیات معاصر را در پی داشت.

بحثی نیز بر سر مرز میان طنز و آزادی بیان از یک‌سو و «بی‌حرمتی به میراث فرهنگی و ملی» از سوی دیگر شکل گرفته است.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

محتوای جنجالی طنز موسوی چه بود؟

در ویدیوی منتشرشده، موسوی در بخشی از مونولوگ کمدی خود فردوسی را «بی‌ناموس دلقک» خطاب می‌کند و با لحنی تمسخرآمیز، داستان شاهنامه را روایت می‌کند: «واقعا حالم به هم می‌خوره از این دهن‌لقی‌های فردوسی ... ۳۰ سال نشستی شعر گفتی نخود تو دهنت خیس نمی‌خوره؟... تهمورث دیوبند؟ کاپ [...] تقدیم به شما.»

این جملات، به‌ویژه در اشاره به فردوسی که بسیاری او را «پدر زبان فارسی» می‌دانند، اعتراضات گسترده‌ای را در پی داشت.

حساب اینستاگرام موسوی ساعاتی پس از اوج‌گیری واکنش‌ها از دسترس خارج شد اما هنوز روشن نیست که این اقدام به‌دلیل فشار کاربران بوده یا از سوی خود او یا اینستاگرام صورت گرفته است.

واکنش‌ها در شبکه‌های اجتماعی

بخش زیادی از کاربران این سخنان را «توهین مستقیم به زبان فارسی و یکی از منجیان آن» توصیف کردند.

شماری نوشتند «هیچ‌کس حق ندارد با شاهنامه شوخی کند» و طنز در این زمینه را معادل «بی‌حرمتی» دانستند.

برخی نیز به محدودیت‌های شوخی در ایران اشاره کردند و نوشتند در کشوری که امکان شوخی با مقدسات دینی وجود ندارد و پیش‌تر افراد به اتهام شوخی با پیامبران اعدام شده‌اند، انتخاب فردوسی به‌عنوان سوژه طنز نشان‌دهنده «عافیت‌طلبی» است.

کاربری نوشت: «در مملکتی که آزادی بیان فقط وقتی بی‌خطر است که متوجه هویت ملی شود، طبیعی است که دیوار کوتاه‌تر از فردوسی پیدا نمی‌کنند.»

در همین حال، شماری از نویسندگان و پژوهش‌گران با انتشار یادداشت‌هایی تلاش کردند این جدل را به سطحی گسترده‌تر از آزادی بیان ببرند.

موسوی با کاراکتر زن چادری با عنوان «امپراطور کوزکو» با لهجه قمی مشهور شد

ورود نام‌های بزرگ به ماجرا

محمدرضا شفیعی کدکنی، استاد برجسته ادبیات فارسی، با بازنشر بخش‌هایی از یادداشت زنده‌یاد ابوالفضل خطیبی، نویسنده، شاهنامه‌شناس و پژوهش‌گر زبان و ادب فارسی، شاهنامه را «خودآگاه جمعی ایرانیان» خواند.

یکی از صفحات منتسب به بهرام بیضایی، کارگردان و نمایشنامه‌نویس برجسته نیز بخشی از «دیباچه نوین شاهنامه» را بازنشر کرد؛ متنی که فردوسی را نماد ایستادگی فرهنگی و زبانی ایرانیان می‌خواند و با بیانی استعاری از تلاش او برای حفظ زبان و هویت ایرانی دفاع می‌کند.

در بخشی از این فیلمنامه‌ آمده است: «بزنید مرا؛ سنگ‌پاره و تپانچه و تازیانه‌های شما بر من هیچ نیست.»

جدال میان آزادی بیان و مسئولیت اجتماعی

مهدی تدینی، پژوهش‌گر و مترجم، در واکنشی نوشت: «اگر زینب موسوی به خود اجازه داده که شاهنامه را مسخره کند، آیا بقیه ارزش‌ها هم قابل شوخی‌اند؟»

او این کار را «دریوزگی برای چند لایک بیشتر» دانست.

در سوی دیگر، تینوش نظم‌جو، نویسنده و مدیر انتشارات ناکجا در پاریس، حملات به موسوی را با سرکوب طنز در تاریخ مقایسه کرد.

او یادآور شد که برای اقلیت‌ها و گروه‌های تحت فشار، طنز ابزاری برای مقاومت بوده است و «آزادی اگر مرز پیدا کند، دیگر آزادی نیست».

او با اشاره به سخنان سلمان رشدی پس از حمله به شارلی ابدو نوشت: «کسی که می‌گوید آزادی بیان دارم اما شوخی با فردوسی ممنوع است، در واقع مخالف آزادی بیان است.»

این دیدگاه با واکنش‌هایی انتقادی همراه شد.

سهند ایرانمهر، نویسنده، در پاسخ نوشت: «آزادی بیان همیشه با مسئولیت همراه است. نادیده گرفتن "اما"ها خودش ضد آزادی است. اگر شوخی به نفرت یا خشونت مستقیم منجر شود، نمی‌توان آن را مطلقا مجاز دانست.»

«حق اعتراض» در برابر «حق طنز»

ایرانمهر در ادامه از هانا آرنت، فیلسوف سیاسی، نقل قول کرد که گفته است گفت‌وگو باید حفظ‌کننده امکان هم‌زیستی سیاسی باشد.

او افزود یکی از «اما»های ضروری همین است که گفته شود آزادی بیان وجود دارد اما به شرطی که امکان هم‌زیستی سیاسی و شنیده‌ شدن همگان باقی بماند.

کاربران دیگری نیز تاکید کردند همان‌طور که موسوی حق دارد طنز اجرا کند، منتقدان هم حق دارند واکنش نشان دهند.

صفحه فلات ایران، برای نظم‌جو نوشت: «آزادی بیان یک‌طرفه نیست. ما هم می‌توانیم بگوییم این جنس شوخی‌ها بنجل است و آن کمدین لوده.»

این صفحه همچنین مقایسه شاهنامه با ماجرای رشدی یا شارلی‌ابدو را بی‌ربط خواند و افزود: «آنجا بحث ترور و قتل بود، اینجا حرف از واکنش و نقد است. هیچ‌کس دنبال فتوای قتل یا بستن دهان کسی نیست. ما فقط می‌گوییم حق اعتراض به ابتذال داریم و جوابمان را با واژه می‌دهیم.»

با وجود اعتراض‌های مدنی به موسوی، اعلام جرم دادستانی تهران علیه این طنزپرداز، احتمال برخورد قهرآمیز و کیفری با او را پررنگ کرده است.

خبرهای بیشتر

شنیداری