گزارش تازه تایمز اسرائیل به نقل از یک مقام ارشد امنیتی ادعا می‌کند که اسرائیل می‌خواهد تا پیش از پایان دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، جمهوری اسلامی را سرنگون کند. هم‌زمان، شماری از تحلیلگران هشدار داده‌اند که رویارویی نظامی ایران و اسرائیل امری اجتناب‌ناپذیر است.

نشانه‌های فراوانی از این حکایت دارد که جمهوری اسلامی در حال بازسازی برنامه موشکی و هسته‌ای خود است؛ موشک‌هایی که هدف‌شان فروپاشی پدافند هوائی اسرائیل است.

جمهوری اسلامی نمی‌تواند دو هزار موشک به سمت اسراییل پرتاب کند، یا هنوز غنی‌سازی را آغاز نکرده است؛ اما شکی نیست که کارخانه‌های موشک‌سازی شبانه‌‌روزی در حال تولید موشک‌اند و تاسیسات کوه کلنگ نیز به سرگرمی هسته‌ای تازه جمهوری اسلامی بدل شده‌اند.

از آن سو اسرائیل هم احساس می‌کند که کار شناتمام مانده و آماده است با شدتی بیشتر از جنگ ۱۲روزه، باز به سراغ جمهوری اسلامی برود.

جمهوری اسلامی، یا همان اختاپوسِ فعلا از کار افتاده منطقه، نه تنها خود را در موضع ضعف می‌بیند، بلکه در معرض تهدیدی است که می‌تواند ساختار قدرتش را دگرگون کند. اما کاری هم برای تغییر این فضا نمی‌تواند انجام دهد و گزینه‌هایش محدود است، با بحران اقتصادی عمیق و کم‌آبی بی‌سابقه روبرو است.

از طرفی، بازسازی توان موشکی و هوایی هم کار یک شب یا دو شب نیست، امری زمان‌بر است.

در سوی مقابل، بازگشت سریع به درگیری ‌برای اسرائیل هم ساده نیست. تجربه‌آموزی از جنگی که انجام شد و بازسازی توان تحلیل رفته و همچنین هزینه سیاسی شروع دوباره جنگی که شاید ساعت‌ها یا روزها به طول بینجامد (این بار بیش از ۱۲ روز) همگی چالش‌برانگیزند.

اسرائیل هنوز در مرحله تصمیم‌گیری است؛ آیا وارد واکنش فراگیرتری بشود یا منتظر بماند تا ایران گام بعدی را بردارد؟

دیگر همه می‌دانیم که وضعیت کنونی، شکننده است. نه بازدارندگی مطلق وجود دارد، نه راه‌حل قطعی.

اگر توافقی میان آمریکا و ایران بر سر مسایل هسته‌ای صورت نگیرد، سناریوی «مدیریت بحران» ممکن است به‌زودی پایان یابد. آنچه در این میان اهمیت دارد، کنترلِ «وقتی که کار از کنترل خارج می‌شود» است.

ایران ممکن است دوباره غنی‌سازی را از سر گیرد، موشک‌های بیشتر بسازد یا گروه‌های نیابتی خود را فعال‌تر کند.

اسرائیل ممکن است پیش‌دستی کند یا منتظر بماند تا شرایط برای عملیاتی بهتر فراهم شود. آمریکا، در پس‌زمینه همچنان نقش میانجی و بازیگر اصلی را دارد. این هم به پیچیدگی امور می‌افزاید که بازیگر نقش یک، در پشت صحنه است.

خاورمیانه بدل به صحنه‌ای برای تقابل چند لایه شده است؛ از ایران و اسرائیل، تا آمریکا، تا گروه‌های منطقه‌ای و بازیگران فرامنطقه‌ای. اگر دوره مدیریت بحران به پایان برسد، راهی جز ورود به «درگیری باز» باقی نمی‌ماند و دیگر همه چیز برگشت‌ناپذیر می‌شود.

انتخاب بین ترس از جنگ و آمادگی برای جنگ امروز دیگر در منطقه ما معنای عمیق‌تری دارد.

این بار، نه صرفا دو کشور، بلکه شبکه‌ای از منافع، هراس‌ها و فرصت‌ها درگیرند و وضعیت به‌طور دائمی تغییر می‌کند تا زمانی که همه چیز قدری آرام به‌نظر برسد و ناگهان باز از کنترل خارج شود. چرخه‌ای که دورهای آخرش را می‌زند.

خبرهای بیشتر

شنیداری