اظهارات ستیزه‌جویانه، تهدید به حملات مجدد موشکی، مخالفت با فرآیند صلح خاورمیانه و حملات شخصی علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، به دونالد ترامپ، درست در زمانی که رییس‌جمهوری آمریکا به نقش خود در برقراری آتش‌بس در غزه می‌بالد، چیزی جز رفتن به استقبال جنگی دیگر نیست.

سخنان دوشنبه ۲۸ مهر خامنه‌ای، حدود یک ماه پس از سخنرانی او درست یک روز قبل از سخنرانی مسعود پزشکیان، رییس دولت چهاردهم در سازمان ملل مطرح شد که در آن، آخرین امیدها را برای جلوگیری از بازگشت تحریم‌های سازمان ملل نابود کرد.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

این صحبت‌ها در شرایط کنونی به معنای فرستادن کارت دعوت برای ارتش‌های اسرائیل و آمریکا به‌منظور حمله نظامی دیگری به مواضع جمهوری اسلامی در خاک ایران است.

اما چرا خامنه‌ای که دستگاه‌های زیر نظرش امروز ناکارآمدتر از هر زمان دیگرند، در حالی که جمهوری اسلامی قادر به بازسازی نظامی خود پس از شکستی خفت‌بار در جنگ ۱۲ روزه نبوده، همچنان بر طبل جنگ می‌کوبد؟

با وجود اختلافات عمیقی که با درگیری‌ها و افشاگری‌های اخیر و بی‌سابقه کارگزاران ارشد جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر آشکار شده، رهبر جمهوری اسلامی و حلقه وفاداران به او به خوبی دریافته‌اند که امروز تنها با دو گزینه روبه‌رو هستند: یا تسلیم بدون نبرد پشت میز مذاکره یا وارد شدن به جنگی دیگر که ممکن است نتیجه آن به قطعیت نتیجه مذاکره نباشد.

به نظر می‌رسد خامنه‌ای گزینه دوم، یعنی جنگ را برگزیده است، زیرا از نظر او ورود به مذاکره نه تنها زمانی در اختیار حکومتی نمی‌گذارد که سیاستش همواره بر خرید زمان و وقت‌کشی و نشستن به امید تحولی غیرمنتظره و خوشایند استوار بوده، بلکه هیچ نتیجه‌ای جز تسلیم نیز نخواهد داشت.

ترامپ به‌صراحت نشان داده به چیزی کمتر از برچیدن برنامه هسته‌ای، محدود کردن برنامه موشکی و قطع حمایت از گروه‌های نیابتی رضایت نخواهد داد و پذیرش این خواسته‌ها، هیچ معنایی جز تسلیم بدون قید و شرط ندارد.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

تجربه مذاکرات دو ماهه و سپس حمله اسرائیل و آمریکا هم باعث شده که رهبران جمهوری اسلامی دریابند به روش مألوف و همیشگی خود نمی‌توانند به اسم مذاکره، بدون آن‌که واقعا قصدی برای سازش و توافق داشته باشند، برای خود زمان بخرند و در انتظار فرصت مناسب به‌منظور پیگیری سیاست‌هایی بنشینند که اکنون دیگر به سختی در منطقه تحمل می‌شوند.

در مقابل، خامنه‌ای و گروهی که هنوز نقش اصلی را در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در حلقه قدرت در ایران دارند، به دلایل احتمالی زیر گمان می‌برند در میان این دو گزینه، مذاکره گزینه بدتر و جنگ گزینه بد است و به همین دلیل، با آن‌که می‌دانند شرایط نسبت به گذشته تغییراتی ماهوی و بنیادین کرده، دست‌کم در حرف، راه تقابل و استقبال از جنگ را در پیش گرفته‌اند.

۱- آمریکا و غرب به‌طور کلی در عرصه جهانی با مشکلات و دشمنان به‌مراتب قوی‌تری از جمهوری اسلامی روبه‌رو هستند و هدفشان این است که با بازگرداندن صلح یا دست‌کم آرامشی نسبی به خاورمیانه، با خیالی آسوده‌تر و دستانی گشوده‌تر بر چین و روسیه متمرکز شوند.

این وضعیت، می‌تواند تمایل و اراده غرب را برای دامن زدن به آتش جنگ و درگیری در منطقه، کاهش دهد.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

از نگاه خامنه‌ای و کسانی که این نگاه را تایید می‌کنند، در مذاکراتی که نتیجه آن از قبل تعیین شده، متغیرهای کمتری نقش دارند و تغییر نتیجه مذاکره، آن هم در زمانی که دست تهران خالی‌تر از همیشه است اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار خواهد بود.

در مقابل، از نگاه رهبر جمهوری اسلامی، نتیجه جنگی احتمالی به همان اندازه قطعی نیست و متغیرهای به‌مراتب بیشتری نه تنها در تعیین نتایج و پیامدهای آن، بلکه و به‌ویژه، در شروع و ابعاد یک جنگ جدید که ناگزیر باید بزرگ‌تر باشد نقش دارند و این می‌تواند امیدها را به بقای نظام افزایش دهد.

در عین حال، استفاده آشکار چین و روسیه از تقابل جمهوری اسلامی با غرب، در ذهن رهبران حکومت ایران این‌گونه تعبیر و تفسیر شده که می‌توانند در سایه این حمایت که تاکنون عمدتا لفظی و حداکثر در همراهی نکردن با غرب در تحریم‌ها خود را نشان داده، حتی در صورت شکست مجدد نظامی، قادر به حفظ اساس نظام باشند؛ حتی اگر قیمت آن حذف خامنه‌ای از عرصه باشد.

۲- از هنگام آتش‌بس و پایان جنگ ۱۲ روزه، بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی با محتمل دانستن کشته شدن خامنه‌ای، به‌شکلی آشکارتر از فردای بدون رهبر فعلی سخن گفته‌اند.

در جنگ قدرتی که در تمام سال‌های اخیر برای جانشینی خامنه‌ای وجود داشته، اکنون هیچ فرد و جناحی زمان را برای نشستن در جایگاه رهبر مناسب نمی‌بیند زیرا پرونده مقابله جمهوری اسلامی با اسرائیل و غرب هنوز بسته نشده است و هر جانشینی ناگزیر سهیم و مسئول شکست خواهد بود و روشن است که هیچ رهبری نمی‌تواند کارش را با شکست و تسلیم آغاز کند.

از نگاه این منتظران قدرت، بهتر آن است که خامنه‌ای به این سمت سوق داده شود تا مسئولیت کامل شکست به پای او نوشته شود و جانشین او بتواند بدون آن‌که نقش و سهمی در این شکست داشته باشد، آغاز عصری نو و فصلی تازه را در کتاب جمهوری اسلامی نوید دهد.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

۳- دستاوردهای فاجعه‌بار تصمیم‌های رهبران جمهوری اسلامی در همه این سال‌ها نشان می‌دهد آنان تا چه اندازه از واقعیت دور و در درک منطق تحولات جاری و چشم‌اندازهای آتی، ناتوان هستند.

حتی تحولات پس از هفتم اکتبر و حمله حماس به اسرائیل باعث نشده که مقامات جمهوری اسلامی دریابند تا چه اندازه فاقد هرگونه توانایی موثر برای حفاظت از نیروهای نیابتی و فرماندهان آنان در منطقه و نیز محافظت از فرماندهان ارشد نظامی و تاسیسات موشکی و هسته‌ای خود هستند.

خامنه‌ای که تمایل ویژه‌ای به فتح قله‌ها دارد، با این‌که از خرداد ماه به این سو در مخفیگاهی در زیر زمین به‌سر می‌برد و روابطش با کارگزارانش به حداقل رسیده، اسیر در توهماتش در سخنرانی ۲۸ مهرماه خود نیز بارها از قله و رسیدن به آن یاد کرد.

بیگانگی با واقعیت، تنها خود را در عرصه سیاست خارجی آشکار نکرده است.

تلاش برای بازسازی اقتدار از دست‌رفته در داخل کشور با اعدام‌های افسارگسیخته، تشدید سرکوب و بازداشت فعالان مدنی و سیاسی و حتی اقدام برای بازپس‌گیری خیابان‌ها از زنان و دختران و تحمیل دوباره حجاب اجباری به آنان نیز نشان می‌دهد او گمان می‌برد هنوز دهه ۶۰ است و خدای آن دهه به زعم او که برای ایرانیان جز اهریمن نبوده، نظام و رهبر را حفظ خواهد کرد.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

زیستن در این حباب ذهنی و ناتوانی از درک تحولات عمیق جامعه ایران از یک‌سو و سازوکار نظم دستخوش تغییر و تحول جهانی از سوی دیگر، می‌تواند خامنه‌ای و همراهانش را مجاب کرده باشد که هنوز و همچنان می‌توانند با تداوم سیاست‌ها و رویکردهای پیشین، آینده خود را تضمین کنند.

خبرهای بیشتر

شنیداری