تحلیل

استراتژی دریای سیاهِ روسیه؛ قدرت‌نمایی دریایی برای سلطه منطقه‌ای

پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۵/۳۰

فارن‌افرز نوشت که کرملین با تبدیل دریای سیاه به مرز راهبردی اوراسیا می‌کوشد بر دولت‌های ساحلی اعمال نفوذ کند و از این دریا به‌عنوان سکوی طرح ریزی قدرت در خاورمیانه، مدیترانه و قفقاز بهره ببرد؛ روندی که اگر مهار نشود امنیت اروپا و همسایگان را تهدید می‌کند.

به گزارش فارن‌افرز، جنگ روسیه علیه اوکراین و فشار بر همسایگان، جریان انرژی، غذا و کالا را مختل و میلیون‌ها آواره ایجاد کرده و سطح ناامنی را از اوکراین فراتر برده است. به باور نویسنده این نشریه، هدف مسکو صرفاً تسلط بر اوکراین نیست؛ کرملین می‌خواهد پنج کشور ساحلی دیگر دریای سیاه و همچنین مولداوی را به‌حدی وابسته کند که عملاً بر انتخاب‌های راهبردی آنها حق وتو بیابد و در عین حال از پهنه دریای سیاه برای نفوذ فرامنطقه‌ای بهره گیرد.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

نشریه فارن‌افرز می‌نویسد که تسلط بر دریای سیاه، بخش محوری راهبرد روسیه برای بازتعریف جایگاه خود به‌عنوان یک «ابرقدرت» است. به باور کرملین، نبود نقش رهبری در این منطقه، روسیه را در برابر نفوذ غرب آسیب‌پذیر می‌کند و از قدرت آن برای تأثیرگذاری بر همسایگان و صادرات حیاتی‌اش می‌کاهد. در این میان، ترکیه بزرگ‌ترین مانع است؛ تنها کشور ساحلی‌ای که هرگز زیر سلطه مسکو نبوده و هم‌زمان عضو ناتو به شمار می‌رود. با این حال، روسیه پس از پایان جنگ سرد همچنان نفوذ قابل توجهی را در کشورهای ساحلی دیگر مانند بلغارستان، گرجستان، مولداوی، رومانی و اوکراین حفظ کرده است.

به نوشته این نشریه، ولادیمیر پوتین نوسازی ناوگان دریای سیاه را اولویت داد؛ ناوگانی که در پشتیبانی از اسکادران مدیترانه‌ای و مداخله ۲۰۱۵ در سوریه حیاتی بود. مسکو با نادیده‌گرفتن مرزهای به‌رسمیت‌شناخته شده، بخش‌های وسیعی از ساحل را به کنترل خود درآورد: آبخازیا در ۲۰۰۸، کریمه در ۲۰۱۴ و بخش اوکراینیِ ساحل دریای آزوف در ۲۰۲۲. هرچند اوکراین مانع اشغال کامل ساحلش شد، روسیه با مین‌ریزی، محاصره و بمباران بنادر، دسترسی دریایی کی‌یف را تضعیف و حضور دیگر ناوگان‌ها را محدود کرد.

فارن‌افرز تاکید می‌کند مسکو هم‌زمان با جلب توجه جهانی به جنگ اوکراین، اهداف خود را «زیر رادار» پیش برده است: طولانی‌کردن جنگ، دورزدن تحریم‌ها، برهم‌زدن بازارها و گسترش نفوذ در خاورمیانه و شمال آفریقا. از نظر این نشریه، بی‌اعتنایی به تاب‌آوری کشورهای ساحلی، جنگ را طولانی‌تر و نقض‌های گسترده حقوق بشری، موج‌های پناهجویی و تلاطم در بازارهای انرژی و کالا را تشدید می‌کند؛ ناامنی‌های منطقه‌ای نیز به قفقاز، خاورمیانه و مدیترانه سرریز می‌شود.

این گزارش با مرور تاریخی یادآور می‌شود که دریای سیاه قرن‌ها گذرگاه جابه‌جایی انسان و کالا بوده است. کاترین کبیر در ۱۷۸۳ کریمه را از عثمانی ضمیمه کرد تا کنترل روسیه بر این دریا تقویت شود. در سده نوزدهم رقابت با عثمانی و قدرت‌های اروپایی ادامه یافت و در جنگ سرد، شوروی به قدرت برتر بدل شد. پس از فروپاشی ۱۹۹۱، گرجستان، مولداوی و اوکراین مستقل شدند و به غرب گرایش یافتند؛ بلغارستان و رومانی به ناتو (۲۰۰۴) و اتحادیه اروپا (۲۰۰۷) پیوستند. پوتین در ۲۰۱۴ الحاق کریمه را با استدلال جلوگیری از «لنگر انداختن کشتی‌های ناتو در سواستوپل» توجیه کرد. به نوشته فارن‌افرز، ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ طول ساحلِ تحت کنترل مؤثر کرملین سه برابر شد.

اهمیت اقتصادی دریای سیاه در روایت فارن‌افرز برجسته است: نفت و فرآورده‌های نفتی، عمده محموله‌های خروجی از نووروسیسک—بزرگ‌ترین بندر روسیه در این حوضه و پنجمین بندر اروپا—را تشکیل می‌دهند؛ خطوط باقیمانده گاز به غرب از بستر دریا به ترکیه و سپس جنوب‌شرق اروپا می‌رسد. تقریباً همه صادرات غلات و بخش مهمی از کود و محصولات کشاورزی روسیه نیز از همین دریا عبور می‌کند؛ این جریان‌ها به مسکو امکان می‌دهد درآمد خود را افزایش دهد، بازارهای تازه بسازد، شبکه‌های تجاریِ کمتر متکی به دلار ایجاد کند و نفوذ خود را در کشورهای دریافت‌کننده گسترش دهد.

به نوشته فارن‌افرز، تاکتیک‌های مداخله روسیه متنوع است: جنگ داخلی ۱۹۹۱–۱۹۹۳ گرجستان و جنگ کوتاه ۲۰۰۸ فرصت نفوذ نظامی-سیاسی را برای روسیه فراهم کرد؛ حدود هشت درصد گرجی‌ها به‌سبب آن رخدادها و بازی با شکاف‌های قومی آواره داخلی‌اند. کرملین علاوه بر زور، از جنگ اطلاعاتی، حمایت از احزاب طرفدار روسیه، دست‌کاری در انتخابات و تلاش برای کودتا بهره برده است.

اهرم انرژی ابزار شناخته‌شده دیگر است: قطع ترانزیت گاز از اوکراین به اروپا در مقاطع مختلف پیش از ۲۰۱۴، بستن گازِ بلغارستان در ۲۰۲۲ و مولداوی در اوایل ۲۰۲۵. محدودیت‌های غذایی—از ممنوعیت گندم گرجستان تا سقف‌گذاری شراب مولداوی—هم برای «تنبیه» به‌کار رفته است. نفوذ فرهنگی از مسیر کلیسای ارتدکس روسیه و عملیات جاسوسی و خرابکاری، این جعبه‌ابزار را کامل می‌کند.

نشریه فارن‌افرز عملکرد روسیه را «دوگانه» توصیف می‌کند: تهاجم سال ۲۰۲۲ هم نشان‌دهنده بلندپروازی‌های سلطه‌طلبانه مسکو بود و هم حاصل زمینه‌سازی‌های پیشین. اگرچه صادرات گاز روسیه به کشورهای بلغارستان، رومانی و اوکراین کاهش یافت، اما در مقابل به گرجستان و ترکیه—که به تحریم‌های غربی تن ندادند—افزایش پیدا کرد. ترکیه به بزرگ‌ترین خریدار جهانی فرآورده‌های نفتی پالایش‌شده روسیه تبدیل شد و بخشی از این محموله‌ها در گرجستان و ترکیه تغییر برچسب داده شدند تا ممنوعیت‌های اتحادیه اروپا را دور بزنند. برای همین منظور، «ناوگان سایه‌ای» از کشتی‌های ثبت‌نشده نیز به کار گرفته شد. در بخش کشاورزی، به گفته دیمیتری مدودف، روسیه «سلاح خاموش» خود را فعال کرد: از سرقت غلات اوکراینی و حمله به مزارع، زیرساخت‌ها و بنادر گرفته تا تضعیف درآمدهای کی‌یف و تصاحب بازارهای جهانی.

در حوزه نفوذ سیاسی، فارن‌افرز حلقه‌های ضعیف را گرجستان و مولداوی می‌داند: نیروهای روس در مناطق جدایی‌طلب حضور دارند و نارضایتی داخلی بستر مستعدی برای عملیات نفوذ است. حزب «رویای گرجی» مذاکرات الحاق به اتحادیه اروپا را در نوامبر ۲۰۲۴ تعلیق و قوانین محدودکننده آزادی بیان و تجمع را تصویب کرد؛ هرچند جامعه‌ای بزرگ مخالف است، اما ترس از تهاجم دوباره روسیه، فضا را برای عقب‌گرد آماده کرده است.

در مقابل، پیروزی نامزدهای طرفدار غرب در مولداوی و رومانی محدودیت‌های نفوذ مسکو را نشان می‌دهد، اما کرملین برای دست‌کاری انتخابات پارلمانی پاییز ۲۰۲۵ مولداوی تلاش می‌کند. در آفریقا نیز اعتراض‌هایی به «سلاح‌سازی غذا» دیده شده است؛ چنان‌که یک دیپلمات کنیایی خروج روسیه از توافق غلات دریای سیاه را «خنجری از پشت» خواند. در عین دورزدن تحریم‌ها و کسب درآمد، روسیه ناچار به استفاده از شبکه‌های تجاری پیچیده و ناکارآمد شده و موج مهاجرت از روسیه به بزرگ‌ترین سطح پس از ۱۹۱۷ رسیده است.

به نوشته فارن‌افرز، مقاومت اوکراین در دریا و ضربه‌های سنگین به ناوگان دریای سیاه نفوذ مسکو را محدود کرده و تصمیم ترکیه برای بستن تنگه‌ها به روی کشتی‌های جنگی روسیه—چند روز پس از آغاز جنگ—توان کرملین برای جنگ دریایی و طرح ریزی در مدیترانه و خاورمیانه را کاسته است. در قفقاز جنوبی، روسیه دیگر هژمون بی‌رقیب نیست و نقش ترکیه پررنگ‌تر شده است.

فارن‌افرز می‌افزاید در ۲۰۲۳، با حمله آذربایجان، مسکو به کمک ارمنستان نشتافت و در اوت ۲۰۲۵ صلح ایروان–باکو در کاخ سفید امضا شد؛ نشانه‌ای از محدودیت نفوذ روسیه. این نشریه همچنین می‌نویسد فشارهای نظامی، اولویت مسکو را از سوریه به اوکراین برده و پس از تحولات سیاسی دمشق در دسامبر گذشته، کرملین برای بازسازی نفوذ خود دست‌به‌کار شده است.

فارن‌افرز راه برون‌رفت را در راهبردی منسجم می‌بیند: اتحادیه اروپا و ناتو باید از شعار فراتر روند. طرح «اتصال» بروکسل (مه ۲۰۲۵) به بودجه و تعهدات واقعی نیاز دارد؛ کریدورهای غرب–شرق میان مدیترانه، دریای سیاه و خزر با مشارکت ترکیه باید تقویت شود. «ابتکار سه دریا» می‌تواند با عضویت کامل اوکراین و مولداوی، پیوندهای دیجیتال، انرژی و حمل‌ونقل را تعمیق بخشد.

در انرژی، فارن‌افرز از کابل زیرآبی بلغارستان–گرجستان–رومانی برای اتصال انرژی‌های تجدیدپذیر آذربایجان به شبکه اروپا، میدان‌های گازی فراساحلی رومانی (با ظرفیت تبدیل این کشور به بزرگ‌ترین تولیدکننده گاز اتحادیه اروپا) و میدان «ساکاریا» در ترکیه نام می‌برد. اوکراین نیز در روزگار صلح می‌تواند با سرمایه‌گذاری اروپایی–آمریکایی به تولیدکننده مهم گاز بدل شود.

«قطعات سازه» این راهبرد به‌زعم فارن‌افرز بدون ترکیه کامل نمی‌شود: هرچند آنکارا با حضور رسمی دریایی ناتو با مشارکت قدرت‌های غیرساحلی در دریای سیاه مخالف است، اما به نوسازی دفاعی بلغارستان و رومانی کمک می‌کند. ناتو قصد دارد تا ۲۰۳۰ پایگاه نزدیک کنستانتسا را به مرکز اصلی خود در دریای سیاه و بزرگ‌ترین پایگاه اروپایی تبدیل کند؛ تقویت پدافند هوایی، افزایش نیرو در گروه‌های رزمی چندملیتی، چرخش ناوها، گشت‌های هوایی منظم و ارتقای «اطلاعات، مراقبت و شناسایی» می‌تواند بازدارندگی را افزایش دهد.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

در جمع‌بندی، فارن‌افرز تاکید می‌کند نبرد برای اوکراین درواقع نبرد برای آینده دریای سیاه است. پایان جنگ باید با راهبردی محکم برای جلوگیری از سلطه مسکو بر منطقه همراه شود: تقویت حکمرانی دموکراتیک و توسعه اقتصادی، و تضمین تولید و ترانزیت امن کالا. در غیر این صورت، دامنه تهاجم روسیه می‌تواند به مولداوی و گرجستان برسد و حتی خطر رویارویی مستقیم با اعضای ناتو را بالا ببرد؛ سناریویی با پیامدهای سنگین برای بازارهای جهانی و منافع آمریکا و اروپا.

خبرهای بیشتر

شنیداری