تحلیل

نقش ادبیات کودک در بازتولید کلیشه‌های جنسیتی در دهه ۶۰ ایران

دوشنبه ۱۴۰۴/۰۴/۲۳

پژوهشگران با بررسی آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دریافتند کتاب‌های کودک در دهه ۶۰ نقش مهمی در انتقال کلیشه‌های جنسیتی ایفا می‌کردند.

ادبیات کودک نقش مهمی در شکل‌گیری هویت جنسیتی نسل‌های آینده دارد.

در دهه ۶۰ شمسی، دوران حساس پس از انقلاب، کودکان ایرانی با کتاب‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بزرگ شدند، داستان‌هایی ‌خواندند که ناخودآگاه، مفاهیم جنسیتی خاصی را در ذهنشان شکل ‌داد.

حالا پس از گذشت چهار دهه، مطالعه‌ نجمه حسینی سروری، محمدصادق بصیری و مهلاسادات حسینی صابر، پژوهشگران دانشگاه باهنر کرمان، نشان می‌دهد این آثار چگونه نقش‌های سنتی مردان و زنان را برای نسل‌های آینده تعریف کردند.

این پژوهش که در آخرین شماره مجله «مطالعات ادبیات کودک» دانشگاه شیراز منتشر شد، ۱۸ کتاب داستان مخصوص گروه‌های سنی «الف» و «ب» را که بین سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۶ از سوی کانون به چاپ رسید، مورد بررسی قرار داده است.

بر اساس نتایج این مطالعه، در اکثر این آثار کلیشه‌های جنسیتی به شکل آشکار یا پنهان حضور دارند.

پسران جستجوگر، دختران منفعل

طبق یافته‌های این پژوهش، در تمامی داستان‌های مورد بررسی که شخصیت‌های انسانی در آن‌ها حضور دارند، نقش اصلی به پسربچه‌ای خردسال اختصاص یافته است.

این پسران با صفاتی چون کنجکاوی، جستجوگری، تحرک و خلاقیت توصیف می‌شوند و در پایان به شناخت و آگاهی می‌رسند.

در مقابل، از زنان و دختران تصویری کاملا متفاوت ارائه شده است. آن‌ها یا از متن داستان حذف شده‌اند یا نقش‌هایی حاشیه‌ای بازی می‌کنند.

مادران عمدتا در نقش مراقبان فرزندان، مادربزرگان به‌عنوان افرادی بیمار و ناتوان، و دختران خردسال در قالب شخصیت‌هایی آرام، منفعل و وابسته به برادران خود بازنمایی شده‌اند.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

داستان‌هایی که ذهن کودکان را شکل می‌دهند

از میان آثار بررسی‌شده، داستان «سفر مرغ باهوش» تصویری قابل تامل ارائه می‌دهد. در این داستان، مرغ برای غلبه بر زورگویی خروس، راهی سفر می‌شود و با حیله‌گری او را رسوا می‌کند.

در این مقاله آمده است: «رفتار و چاره‌جویی مرغ داستان کاملا منطبق با کلیشه‌های جنسیتی سنتی است که زنان را محتاط، محافظه‌کار و حیله‌گر ارزیابی می‌کند. الگویی شبیه به آنچه در داستان‌های مکر زنان، در متن‌هایی مثل هزار و یک شب، بارها و بارها تکرار می‌شود.»

در داستان «فیل کوچولو، دماغت کو؟» نیز تضاد آشکاری بین شخصیت‌های مذکر و مونث وجود دارد.

«خانم خرسه» و «بی‌بی لاک‌پشت» در مکالمه با فیل از بیماری‌های خود می‌گویند، در حالی که «آقا سگه» در حال حرکت و فعالیت است و بی‌پروا نظرش را اعلام می‌کند.

پژوهشگران نوشتند: «مثلا خانم خرسه از سرماخوردگی‌اش می‌گوید و بی‌بی لاک‌پشت هم که روی تخته سنگی نشسته و دارد بافتنی می‌بافد، از اینکه ضعف بینایی دارد و اگر دماغش را بدهد، دیگر جایی برای گذاشتن عینکش ندارد، صحبت می‌کند؛ اما آقا سگه که عجله دارد و دارد زمین را بو می‌کشد و راه می‌رود، اول به قیافه مسخره فیل می‌خندد و بعد می‌گوید که اگر دماغم را به تو بدهم، نمی‌توانم بو بکشم و در جنگل گم می‌شوم.»

ماجراهای احمد؛ الگوی خانواده سنتی

مجموعه داستان‌های احمد که شامل «احمد باید بپرسد»، «احمد و سارا» و «احمد و ساعت» می‌شود، تصویری آشنا از خانواده سنتی ارائه می‌دهد.

در این الگو، پدر منشا آگاهی و قدرت است، بیرون از خانه کار می‌کند و قانونگذار و راهنمای خانواده محسوب می‌شود.

مادر در این داستان‌ها حضوری بسیار محدود دارد. در داستان «احمد و ساعت» مادر حتی شخصیت فرعی هم محسوب نمی‌شود و هیچ نقشی در پیشرفت طرح داستان ندارد.

حرف زدن او منحصر به اعلام ساعت حضور پدر در خانه یا اعلام بیداری سارا است و در تنها جمله امری که به زبان می‌آورد، احمد را ترغیب به عوض کردن لباس و خوابیدن دوباره می‌کند.

او فقط در دو تصویر پایانی، بچه در بغل و سر سفره صبحانه، کنار سماور دیده می‌شود؛ نقشی که با لبخند روی چهره مادر به تصویر کشیده شده است.

راوی مردانه، دنیای یک‌طرفه

یکی از مهم‌ترین یافته‌های این تحقیق نقش راوی است. در این داستان‌ها، راوی دانای کل دنیا را از منظر مردان یا پسران روایت می‌کند؛ این یعنی کودکان دنیایی را می‌بینند که محدود به ذهنیت، کنش و خواست مردان است.

حتی در کتاب‌های تصویری بدون متن مانند «دالی» و «نقلی»، شخصیت‌ها تنها پسربچه و پدربزرگ هستند.

پدربزرگ منشا آگاهی کودک و آشنایی او با طبیعت و زندگی است، در حالی که زنان کاملا از فضای کار و زندگی حذف شده‌اند.

تاثیر بر نسل‌های آینده

محققان معتقدند این شیوه بازنمایی، کودکان را برای پذیرش نقش‌های جنسیتی سنتی آماده می‌کند.

در سنین پایین که کودکان هویت جنسی خود را شکل می‌دهند، چنین تصاویری عمیقا در ذهن آن‌ها نقش می‌بندد.

نتیجه این فرآیند، نسل‌هایی است که با تقسیم‌بندی سنتی کار و مسئولیت‌ها بزرگ شده‌اند؛ جایی که مردان فعال، قدرتمند و تصمیم‌گیرنده و زنان منفعل، وابسته و محدود به فضای خانه تعریف می‌شوند.

تداوم الگوهای سنتی

نتایج بررسی این آثار حاکی از آن است که داستان‌های دهه ۶۰ از طریق باز تولید کلیشه‌های جنسیتی و تعیین مرزهای دقیق بین نقش‌های زنانه و مردانه، تبعیض جنسیتی را طبیعی جلوه می‌دهند.

این آثار کودکان گروه سنی «الف» و «ب» را که در روند تکامل هویت جنسی قرار دارند، برای پذیرش و درونی کردن ساختار سنتی روابط بین زن و مرد آماده می‌کنند و به بازتولید و تداوم اشکال تبعیض جنسیتی کمک می‌کنند.

خبرهای بیشتر

شنیداری