محققان دانشگاه ویرجینیا تِک در یک پژوهش ۱۰ ساله دریافتند تجربیات منفی دوران کودکی مانند بدرفتاری، فقر و مواجهه با سوءمصرف مواد، تاثیرات عمیق و قابل اندازهگیری بر ساختار و کارکرد مغز نوجوانان دارد.
این تجربیات احتمال بروز اختلالات روانی و گرایش به مصرف مواد مخدر را افزایش میدهد.
در مغز نوجوانان آسیبدیده چه رخ میدهد؟
به گزارش نوروساینس، جونگمین کیم-اسپون و بروکس کاساس، پژوهشگران حوزه روانشناسی، عملکرد مغز نوجوانان را طی یک دهه بررسی کردند.
بر اساس یافتههای آنها، نوجوانانی که دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشتهاند، هنگام انجام فعالیتهای نیازمند تمرکز و خودکنترلی، عملکرد مغزی غیرمعمولی از خود نشان میدهند.
کیم-اسپون در این رابطه گفت: «پژوهش ما نشان میدهد تجربیات نامطلوب اولیه زندگی نهتنها بر سلامت روان تاثیر میگذارد و میتواند باعث افسردگی و اضطراب شود، بلکه مسیر رشد مغز را نیز تغییر میدهد.»
آنچه این مطالعه را منحصر به فرد میکند، بررسی دقیق مکانیسمهای مغزی است که تحت تاثیر این آسیبها قرار میگیرند.
کیم-اسپون افزود: «تا سن ۱۸ سالگی، بیش از نیمی از بزرگسالان در آمریکا حداقل یک نوع تجربه نامطلوب را پشت سر گذاشتهاند. با این حال، درک ما از چگونگی تغییر تدریجی مغز و سیستم عصبی در نتیجه این تجربیات، که موجب افزایش آسیبپذیری در برابر اختلالات سلامت روان و سوءمصرف مواد میشود، همچنان بسیار محدود است.»
بررسی طولانیمدت تاثیر آسیبهای کودکی
تیم تحقیقاتی در سال ۲۰۱۴ با دعوت از نوجوانان مناطق روستایی، حومهنشین و شهری جنوب غربی ویرجینیا، کارولینای شمالی، تنسی و ویرجینیای غربی، این مطالعه را آغاز کرد.
پژوهشگران طی ۱۰ سال با استفاده از اسکن سالانه امآرآی، پرسشنامهها و آزمونهای عصبی-شناختی، عملکرد مغز شرکتکنندگان، نشانگرهای زیستی-عصبی و مراحل مختلف رشد آنها را بررسی کردند.
همچنین محققان بهصورت سالانه روابط خانوادگی، توانایی تصمیمگیری، آغاز و میزان مصرف مواد، ویژگیهای شخصیتی و ارتباطات اجتماعی این نوجوانان را ارزیابی کردند تا تصویری جامع از عوامل تاثیرگذار بر زندگی آنها به دست آورند.
ارتباطات مغزی، عامل کلیدی در پیشبینی مصرف مواد
پژوهشگران گروهی از نوجوانان بدون سابقه مصرف مواد را از ۱۴ تا ۲۱ سالگی بهمدت هفت سال زیر نظر گرفتند.
نتایج نشان داد الگوی ارتباطی میان نواحی مختلف مغز در مقایسه با توانایی کنترل شناختی (مهارت تنظیم رفتار برای رسیدن به اهداف و غلبه بر واکنشهای خودکار) میتواند نقش موثرتری در پیشبینی گرایش به مصرف مواد در آینده ایفا کند.
بهطور مشخص، ارتباط قویتر میان دو ناحیه مهم مغز، بخش پشتی قشر سینگولیت قدامی و قشر جانبی پشتی پیشپیشانی که هر دو برای کنترل شناختی نقشی حیاتی دارند، با تاخیر در شروع مصرف مواد ارتباط مستقیم دارد.
نکته مهم این است که در بررسیهای پژوهشگران، این الگوی ارتباطی حدود یک سال پیش از آغاز مصرف مواد، بهطور قابل توجهی کاهش مییابد.
این تغییر میتواند بهعنوان یک نشانگر زیستی برای شناسایی افراد در معرض خطر به کار گرفته شود.
انعطافپذیری عصبی
یافتههای این گروه تحقیقاتی، شواهد تازهای در تایید انعطافپذیری عصبی مغز (نوروپلاستیسیتی) ارائه میدهد.
بر اساس این پژوهش، افرادی که در کودکی تجربه بدرفتاری داشتهاند، در اوایل دوره نوجوانی با تاخیر در عملکردهای مغزی مرتبط با کنترل شناختی مواجه میشوند؛ با این حال، مغز از ظرفیت قابل توجهی برای «جبران» این تاخیر برخوردار است.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد عملکرد مغزی این نوجوانان اغلب از اواسط تا اواخر نوجوانی به حالت طبیعی «بازمیگردد».
این توانایی از قدرت انعطافپذیری سیستم عصبی حکایت دارد و میتواند زمینهساز فرصتهای ارزشمندی برای طراحی مداخلات موثر در جهت حمایت از این نوجوانان باشد.
کیم-اسپون در این باره گفت: «با گسترش پژوهشها درباره انعطافپذیری عصبی در دوران نوجوانی، میتوانیم پتانسیل مغز را بهعنوان نقطه هدف برای مداخلات پیشگیرانه شناسایی کنیم.»
او افزود: «این مداخلات میتوانند به نوجوانانی که با شرایط سختی در زندگی روبهرو شدهاند، کمک کنند تا علیرغم مشکلات گذشته، عملکرد سالم و انعطافپذیری را در مغز خود بازیابی کنند.»
ادامه تحقیقات
با توجه به نتایج به دست آمده، تیم تحقیقاتی قصد دارد این مطالعه را پنج سال دیگر ادامه دهد.
در این مرحله، با ورود شرکتکنندگان به دهه سوم زندگی، پژوهشگران بر روابط اجتماعی و محیط زندگی آنها تمرکز خواهند کرد تا دریابند چگونه این عوامل به مقابله جوانان با چالشهای اوایل بزرگسالی کمک میکنند.
کیم-اسپون در این زمینه گفت: «کمک به رشد سالمتر جوانان کاری لذتبخش است و مشتاقانه منتظر کشفیات سالهای آینده هستیم.»
با گسترش این تحقیقات، کیم-اسپون و همکارانش میتوانند راهکارهای موثر محافظتی را توسعه دهند تا به افرادی که در معرض خطر بالای اختلالات روانی و اعتیاد قرار دارند، کمک کنند و سلامت آینده آنها را بهبود ببخشند.
کیم-اسپون معتقد است ما در آغاز مسیر درک بهتر عوامل موثر بر سلامت روان و سوءمصرف مواد در جوانان هستیم.
او افزود: «تجربیات نامطلوب، دشوار هستند، اما راههایی برای کمک به رشد سالمتر این جوانان وجود دارد، مانند حمایت والدین، آموزش و تجربیات مثبت با همسالان.»